آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » نیما یوشیج

نیما یوشیج

برف زرد ها بیخود قرمز نشده اندقرمزی رنگ نینداخته است.بیخودی بر دیوار،صبح پیدا شده از آن طرف کوه “ازاکو” ۱اما،“وازنا” پیدا نیست.گرته روشنی مردۀ برفی همه کارش آشوببر سر شیشۀ هر پنجره بگرفته قرار. “وازناپیدا نیستمن دلم سخت گرفته از این،میهمانخانۀ مهمان کش روزش تاریککه به جان هم نشناخته انداخته است،چند تن خواب آلود،چند تن […]

نیما یوشیج

برف

زرد ها بیخود قرمز نشده اند
قرمزی رنگ نینداخته است.
بیخودی بر دیوار،
صبح پیدا شده از آن طرف کوه “ازاکو” ۱اما،
“وازنا” پیدا نیست.
گرته روشنی مردۀ برفی همه کارش آشوب
بر سر شیشۀ هر پنجره بگرفته قرار.


“وازنا
پیدا نیست
من دلم سخت گرفته از این،
میهمانخانۀ مهمان کش روزش تاریک
که به جان هم نشناخته انداخته است،
چند تن خواب آلود،
چند تن نا هموار،
چند تن نا هشیار

۱ – نام کوهی در مازندران
۲ – نام دهکده ای در مازندران

خانه ام ابری ست

کک کی

دیری است نعره می کشد از بیشه ی خموش
“کک کی۱” که مانده گم

از چشم ها نهفته پری وار،
زندان بر او شده ست علفزار.
بر او که او قرار ندار،
هیچ آشنا گذار ندارد.

اما به تن درست و برومند
“کک کی” که مانده گم،
دیری است نعره می کشد از بیشه ی خموش

۱ – گاو نر

خانه ام ابری ست
یکسره روی زمین ابری ست با آن.

از فراز گردنه خُرد و خراب و مست،
باد می پیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست،
و حواس من !
آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره،
کجایی؟

خانه ام ابری ست اما،
ابر بارانش گرفته است.
در خیال روزهای روشنم که از دست رفتندم،
من به روی آفتابم،
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرد از باد است،
و به ره. نی زن که دایم می نوازد نی. در این دنیای ابر اندود،
راه خود را دارد اندر پیش.


برچسب ها : , ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , شماره ۱
ارسال دیدگاه