آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » «قایقی در کار نیست»

چند شعر از مجموعه

«قایقی در کار نیست»

اقبال معتضدی قناعت قناعت می کنم در شادیقناعت می کنم در کامیابیقناعت می کنم در بیان حقیقتقناعت می کنم به سکوت غرق می شوم در صبوریغرق می شوم در نخواستنغرق می شوم در نگفتن”دوستت دارم”چه مرتاض گناهکاری! تیر ۸۲ نگاه نگاه می خواهم نگاهکلمات تهی اند از تاثیراکسیر می خواهم اکسیردانش منآگاهی ماکنایه یی ست نحیفدرباره ی عشق مرداد ۸۲ سراسیمه […]

«قایقی در کار نیست»


اقبال معتضدی

قناعت

قناعت می کنم در شادی
قناعت می کنم در کامیابی
قناعت می کنم در بیان حقیقت
قناعت می کنم به سکوت

غرق می شوم در صبوری
غرق می شوم در نخواستن
غرق می شوم در نگفتن”دوستت دارم”
چه مرتاض گناهکاری!

تیر ۸۲

نگاه

نگاه می خواهم نگاه
کلمات تهی اند از تاثیر
اکسیر می خواهم اکسیر
دانش من
آگاهی ما
کنایه یی ست نحیف
درباره ی عشق

مرداد ۸۲

سراسیمه

سراسیمه آمدی از پنجره
و بوی فصل ها را
به اتاقم ریختی
-عطر گسترده ای
از چهار فصل کامل –
من اهل قصیده نبودم
دل مرا ربودی
در چهار مصرع کامل

اردیبهشت ۸۳

استتار

خود را استتار می کنم
با کلمات
اکنون را
به تعویق می اندازم
فردا را
می آفرینم با کلمات
کلاه می گذارم بر سر کلمات
کلمات را استتار می کنم با کلمات
چه نبوغ بالقوه ی ناگزیری!
چه شاعر اجتناب ناپذیری!

آذر ۸۳


برچسب ها : , ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , شعر , شماره ۶ و ۷
ارسال دیدگاه