آخرین مطالب

» شماره ۴۱ » نام کتاب: به زبان مادری گریه می‌کنیم

نام کتاب: به زبان مادری گریه می‌کنیم

نام کتاب: به زبان مادری گریه می‌کنیم نویسنده: فابیو مورابیتو مترجم: الهام شوشتری‌زاده ناشر: اطراف نوبت چاپ: اول ۱۴۰۲ تعداد صفحه: ۱۹۱ قیمت: ۱۵۹ هزار تومان فابیو مورابیتو (متولد سال ۱۹۵۵) نویسنده و شاعر مکزیکی و ایتالیایی‌تبار متولد مصر است. مورابیتو دوران کودکی خود را در ایتالیا گذراند و از چهارده‌سالگی ساکن مکزیکوسیتی شد. ازآنجاکه […]

نام کتاب: به زبان مادری گریه می‌کنیم

نام کتاب: به زبان مادری گریه می‌کنیم

نویسنده: فابیو مورابیتو

مترجم: الهام شوشتری‌زاده

ناشر: اطراف

نوبت چاپ: اول ۱۴۰۲

تعداد صفحه: ۱۹۱

قیمت: ۱۵۹ هزار تومان

فابیو مورابیتو (متولد سال ۱۹۵۵) نویسنده و شاعر مکزیکی و ایتالیایی‌تبار متولد مصر است. مورابیتو دوران کودکی خود را در ایتالیا گذراند و از چهارده‌سالگی ساکن مکزیکوسیتی شد. ازآنجاکه او به زبان اسپانیایی می‌نویسد، نوشتن به زبانی غیرمادری بخشی از تجربۀ زیستۀ خود اوست.

مورابیتو در سال ۱۹۹۷ برندۀ جایزه کلاغ سفید برای کتاب کودک «وقتی پلنگ‌ها سیاه نبودند» شد. تاکنون داستان‌ها، شعرها، مقاله‌ها و کتاب‌های متعددی را از زبان مادری خود، ایتالیایی، برای کودکان ترجمه کرده است.

«به زبان مادری گریه می‌کنیم» با عنوان اصلی El idioma materno، سومین کتاب از مجموعۀ «زندگی میان زبان ها» است. روایت نویسنده‌ای که به زبانی غیر از زبان مادری‌اش می‌‌نویسد. نکتۀ قابل‌توجه درمورد این کتاب، هشتاد و دو ناداستان/جستار بسیار کوتاه (فلش‌نان‌فیکشن یا جستار برق‌آسا) است که همگی ارتباطی دور و نزدیک با مقولۀ زبان دارند. نویسنده به‌واسطۀ سال‌ها نوشتن به زبانی غیر از زبان مادری و زندگی در مکانی غیر از سرزمین مادری، به چنان بینش عمیق و تازه‌ای از چگونگی نوشتن، زیستن و فکر کردن با زبانی دیگر رسیده که روایت آن‌ها در مجموعۀ حاضر، به‌لحاظ مضمونی سرشار از تازگی است.

می‌گویند فرد دوزبانه به کسی اطلاق می‌شود که بتواند به زبان غیر مادری، همچون زبان مادری فکر کند، خواب ببیند و ذهنش هنگام بیان، مرز میان این دو را ناخودآگاه حذف کند. به طوری که خود فرد متوجه تغییر کلامیزبانی خود نشود. از این رو نویسندۀ کتاب تلقی جالبی از حاکمیت زبان مادری بر دایرۀ زبانی کودک از بدو تولد دارد. او معتقد است زبان مادری این توانایی را دارد که تمام هجاهای ممکن موجود در جهان را به جز آن بخشی که خود شامل می‌شود، از دایرۀ هجاهای کودک نوزبان حذف کند. زبان مادری را محدودکننده می‌داند و نوشتن با زبانی غیر از زبان مادری را سفری می‌بیند به درون هزارتوهای ذهن. بخش‌هایی از درونمان که هرگز به آن سر نزده‌ایم و از همان بدو تولد خاموش شده‌اند که البته چنین رویدادی خود سرمنشأ خلق است. کتاب با مضامینی چون دردسرها و شیرینی‌های نوشتن و ترجمه به زبانی جز زبان مادری و زندگی در دنیای کلمه‌ها کلنجار می‌‌رود و با زبانی سرراست و ساده و گاهی به طنز از مفاهیم عمیق و جدی‌تری چون سرگردانی و سرگشتگی در زبان‌های دیگر حرف می‌زند. نوسان مداوم میان دو زبان، تفاوت‌های گفتن و نوشتن، خواندن کتاب به زبانی دیگر، تضادها و تعارضاتی که زبان جدید در نویسنده ایجاد می‌کند و آن حس غریبگی با ساختارهای زبان غیرمادری و احساس خیانت به زبان مادری همگی به شیرین‌ترین شکل ممکن روایت می‌شوند.

می‌گویند ایجاز جستارها، ریشه در قریحۀ شاعری مورابیتو دارد. شاعر و قصه‌نویسی که جستارهایش هم از شعر و هم از قصه سود برده‌اند. او از فاصله به خود و جهان و زندگی و تجربه‌هایش می‌نگرد. همان زمان که از خاطرات و تجربه‌های زیستۀ خود حرف می‌زند، به ادبیات و تاریخ و اسطوره هم نقب می‌زند و این‌گونه از درهای گوناگون به قلمرو زبان و نوشتار وارد می‌شود.

اتوبیوگرافی «به زبان مادری گریه می‌کنیم» اولین بار در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. الهام شوشتری‌زاده کتاب را از زبان اسپانیایی به فارسی برگردانده است. نشر اطراف در سال ۱۴۰۲ آن را همراه با جستاری از خود نویسنده با عنوان «نوشتن در خانۀ دیگران» که حکم مقدمۀ ترجمۀ فارسی کتاب را دارد، منتشر کرده است.

در زیر بخشی از کتاب را می‌خوانیم:

«وضعیت بغرنجی است. وقتی خیال می‌کنی بالاخره از بند کلمه‌ها، از پیچ‌وخم دستور زبان، و از اصطلاحات ترجمه‌نشدنی به زبان‌های دیگر خلاص شده‌ای و پس از سال‌ها حرف زدن، خواب دیدن، عشق ورزیدن و فحش دادن به زبانی دیگر، خودت را از بند زبان مادری‌ات رهانده‌ای، ناگهان می‌بینی زبان قدیمی‌ات ناپدید نشده بلکه درست مثل آن رسوبات املاح دریا که به بدن نهنگ می‌چسبند و توده‌هایی بزرگ می‌سازندبه نواحی خاصی از وجودت محدود شده. یکی از نواحی‌ای که زبان قدیمی در آن‌ها بیشترین دوام و ماندگاری را دارد گریه است.

ما در فضایی منتزع از زبان گریه نمی‌کنیم. گریۀ ما درون زبانی مشخص رخ می‌دهد و به‌خاطر همین است که خیلی از آدم‌هایی که زبان دومی برگزیده‌اند هنگام گریه احساس می‌کنند هنوز به زبان اولشان می‌گریند. درنتیجه علاوه‌بر دردی که به گریه‌شان انداخته، غصۀ دیگری هم به جانشان می‌افتد؛ غصۀ اینکه نتوانسته‌اند خود را از گریۀ قدیمی، از زبان قدیمی، برهانند و هنوز به زبان مادری‌شان زندگی می‌کنند و حرف می‌زنند

سمانه خادمی


برچسب ها : , , , ,
دسته بندی : شماره ۴۱ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
خنده‌های هراس و تنهایی
جاری چون رود
ریمل
به حق چیزهای ندیده
ارسال دیدگاه