آخرین مطالب

» شماره ۴۱ » حضور سوزان

حضور سوزان

نام کتاب: حضور سوزان نام نویسنده: کورمک مک‌کارتی نام مترجم: شاهین نعمتی ناشر: انتشارات کتاب کنج نوبت چاپ: اول ۱۴۰۲ تعداد صفحه: ۱۱۶ صفحه قیمت: ۱۳۲هزار تومان کورمک مک‌کارتی نویسندۀ آمریکایی متولد سال ۱۹۳۳ بود. او علاوه‌بر رمان، دو نمایشنامه، پنج فیلمنامه و سه داستان کوتاه و بیشتر آن‌ها را در ژانر پساآخرالزمانی نوشته است. […]

حضور سوزان

نام کتاب: حضور سوزان

نام نویسنده: کورمک مک‌کارتی

نام مترجم: شاهین نعمتی

ناشر: انتشارات کتاب کنج

نوبت چاپ: اول ۱۴۰۲

تعداد صفحه: ۱۱۶ صفحه

قیمت: ۱۳۲هزار تومان

کورمک مک‌کارتی نویسندۀ آمریکایی متولد سال ۱۹۳۳ بود. او علاوه‌بر رمان، دو نمایشنامه، پنج فیلمنامه و سه داستان کوتاه و بیشتر آن‌ها را در ژانر پساآخرالزمانی نوشته است. مک‌کارتی را یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان آمریکایی می‌دانند. او اولین رمان خود به نام «نگهبان باغ» را به تنها ناشری که از آن اطلاع داشت فرستاد و داستانش به دست آلبرت ارسکین که ویراستار ویلیام فاکنر بود رسید. از آن پس ارسکین به مدت بیست سال، آثار مک‌کارتی را ویرایش کرد. مک‌کارتی برای دهمین رمان خود به نام «جاده»، در سال ۲۰۰۶ جایزۀ پولیتزر را دریافت کرد.

کورمک مک‌کارتی در ‌پنجاه‌ودوسالگی کتاب مشهور «نصف‌النهار خون یا سرخی غروب در غرب» را نوشته است. کتابی که طبق نظرسنجی نیویورک تایمز از ناشران و نویسندگان، سومین رمان آمریکایی ربع قرن گذشته شناخته شد.

کتاب حضور سوزان، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهی است که طی سال‌های ۲۵ تا ۳۵سالگی وی به چاپ رسیدند. این داستان‌ها به‌وضوح شروع راه مک‌کارتی است و بااین‌حال مهارت و چیره‌دستی وی را در همان ابتدای راه نویسندگی نشان می‌دهد.

«حضور سوزان» و «واقعۀ غرق‌‌شدن» دو داستان کوتاه ابتدایی کتاب هستند. داستان حضور سوزان، در حقیقت داستانی در دل یک داستان کوتاه است. پسری به یک قبرستان قدیمی در جنگل می‌رسد و با دیدن سنگ قبر دختر جوانی که در سال‌های دور درگذشته است، به این می‌اندیشد که او کیست یا ممکن است با خودش چه نسبتی داشته باشد.

«سوزان حتما معشوقی داشت، و معشوقش به شکلی غریب شبیه وِس بود. پسره برای ملاقات آمده بود، پسری لاغر و قدبلند و هژده‌ساله که چشمانی جدی و سیاه‌رنگ و لبخندی سرزنده روی لب داشت

داستان واقعۀ غرق شدن، سفری از یک کنجکاوی معصومانه به دنیایی پر از شرارت است. نویسنده در این داستان از پسری می‌گوید که شاهد حادثه‌ای دلخراش مربوط به غرق شدن یک توله‌سگ در یک نهر است. این داستان، نمایش ماهرانۀ احساسات عیان یا فروخفتۀ پسر است:

«توله آهسته چرخید و با چشمانی بی‌روح به پسره خیره شد، شکم سفیدرنگش به سمت نور پراکنده و کم‌جان خورشید برگشت، پاهای منقبضش صاف شده بودند، انگار چیزی آن‌ها را وادار به مقاومتی دائمی کرده بود، و بعد حیوان سوار جریان آب به حرکتش ادامه داد، هرازگاهی در سایه‌ها از نظر محو می‌شد، دوباره پیدا می‌شد و در نهایت، زیر سطح آب نقره‌ای و صیقل‌خورده فرو رفت و ناپدید شد

پس از نقد کریستوفر ج. والش دربارۀ این دو داستان، دو داستان کوتاه دیگر به نام‌های «جایزه» و «آب‌های تیره» و در پایان نیز نقد دیگری، این بار از والیس سنبورن دربارۀ این دو می‌خوانیم.

این دو داستان هردو بخشی از رمان پالیزبان هستند که به‌صورت داستان کوتاه منتشر شده‌اند. در داستان جایزه، پسری یک قرقی زخمی پیدا می‌کند و آن را به خانه می‌برد اما پس از چند روز پرنده می‌میرد. پسر به کاخ دادگستری می‌رود تا قرقی مرده را به‌جای یک بازشکاری تحویل دهد:

«ماه آگوست بود که پسره قرقی را در جادۀ کوهستانی پیدا کرد. درحالی‌که بال بلندش تکان می‌خورد و می‌شلید، روی خاک چمباتمه زده بود و با چشمانی که هیچ دشمنی یا وحشتی در آن‌ها نبود، به پسره نگاه می‌کرد

داستان آب‌های تیره نیز مانند دیگر آثار مک‌کارتی به نبرد انسان و حیوان می‌پردازد. مردان این داستان، برای نبرد با راکون‌‌ها، شبانه به جنگل می‌روند و پسر جوانی در این میان، سرگرم نبرد برای کسب جایگاه خود میان سایر مردان است.

«دیگر صدای مردان را نمی‌شنید. درواقع صدایشان را از وقتی که آن‌ها را جایی در بالادست رود رها کرده بود، نمی‌شنید، وقتی که به خلنگ‌های سبزِ خم‌شده هم می‌خورد، برخوردشان را حس نمی‌کرد، تنها متوجه شد آن‌ها مانند دستانی کوچک که می‌خواهند از رفتنش ممانعت کنند، کت و پاچه‌های شلوارش را می‌کشند

این چهار داستان، با بن‌مایه‌های مشترک، تنها داستان‌های کوتاه مک‌کارتی هستند که همگی در نخستین سال‌های نویسندگی او به چاپ رسیده‌اند؛ و در همین داستان‌هاست که او سبک نوشتاری خود را شکل می‌دهد. او در نوشتن، از کمترین علامت‌های نگارشی استفاده می‌کرد و به این سبک خود معروف شد.

کورمک مک‌کارتی، به‌تازگی در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۳ در ۸۹ سالگی در سانتافه نیومکزیکو چشم از جهان فرو بست. کتاب حضور سوزان، مجموعه داستان‌ کوتاه و نقد آن‌ها، به همت شاهین نعمتی، گردآوری و ترجمه شده‌اند. این کتاب اولین بار در سال ۱۴۰۲ در ۱۱۶ صفحه توسط انتشارات کتاب کنج منتشر شده است.

ایلناز نواب‌پور


برچسب ها : , , , ,
دسته بندی : شماره ۴۱ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
خنده‌های هراس و تنهایی
جاری چون رود
ریمل
به حق چیزهای ندیده
ارسال دیدگاه