نام کتاب: تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت

نویسنده: سیامک گلشیری

ناشر: نشر چشمه

چاپ دوم: پاییز ۱۴۰۱

تعداد صفحه: ۱۵۵

قیمت: ۷۸ هزار تومان

سیامک گلشیری نویسنده‌‌ی شناخته‌شده‌ی معاصر ایرانی‌ است که آثارش توانسته با استقبال خوب خوانندگان روبه‌رو شود. در شماره‌ی ۳۰ برگ هنر مجموعه رمان پنج‌جلدی «گورشاه» در ژانر فانتزی برای گروه سنی نوجوان را معرفی کرده بودیم که این مجموعه موفق به دریافت جایزه‌ی نوفه و جایزه‌ی کتاب سال مهر شده است.

«تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت» تازه‌ترین رمان بزرگسال سیامک گلشیری است که در زمان کوتاهی تجدید چاپ شده است. سیامک گلشیری خطاب به خوانندگان آثارش می‌نویسد:

«تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت» در این روزهای پر از دود و اضطراب و استیصال منتشر شد. در این روزها که با هر کس حرف می‌زنی صدایش از این آسمان سیاه دودزده گرفته. در این روزها که تلاش می‌کنیم اندک امیدمان را از دست ندهیم. در این روزها که عشق و نفرت سراسر وجودمان را پر کرده. «تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت» را با عشق و بدون هیچ نفرتی تقدیم می‌کنم به همه‌ی شما که می‌خوانیدش و آرزو می‌کنم بتواند چند ساعتی، هر چند اندک، شما را از جهان ترسناک واقعیت دور کند.»

«تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت» داستان نویسنده‌ای است که به دعوت همسر سابقش به یکی از شهرهای شمالی کشور می‌رود تا بخشی از رمان جدیدش را در مراسمی که برایش ترتیب داده‌اند بخواند. غافل از این‌که آن‌جا چه چیزی در انتظارش است.

این رمان هم مانند دیگر آثار گلشیری در یک شب اتفاق می‌افتد و این یکی از شاخصه‌های مهم آثار او است. در یک شب با شخصیت‌ها آشنا می‌شویم با آنها همزادپنداری می‌کنیم و از رازهای زندگی‌شان آگاه می‌شویم، رازهایی که شگفت‌زده‌‌مان خواهند کرد. همین رازها و خرده‌روایت‌هایی که در دل رمان می‌شنویم تخصص دیگر گلشیری‌ است در روایت داستان. روایت‌هایی تکان‌دهنده که در هر لحظه خواننده را میخکوب می‌کند و تا پایان رمان رهایش نمی‌کند.

«… به عکس نگاهی انداخت و تلفن را گذاشت توی کیفش. گفت: «می‌تونم یه لحظه وقتتونو بگیرم؟»

«خواهش می‌کنم.»

به نگار که نشسته بود روی صندلی، پشت سرم، نگاهی انداخت. گفت: «وقتی داشتم کتابتونو می‌خوندم، یاد یه ماجرای خیلی وحشتناک افتادم. نمی‌دونم چه‌طوری بگم. چیزی شبیه یه کابوس خیلی ترسناک؛ یه قتل که وقتی کوچیک بودم اتفاق افتاد. دوست دارین بشنوین؟ تا حالا برای هیچ‌کس تعریف نکرده‌م.» دوباره به پشت سرم نگاهی انداخت. «بذارین یه چیزی به‌تون بگم. امروز به خاطر همین اومده‌م اینجا. رمانتونو که خوندم به خودم گفتم باید این رازو که پنجاه ساله تو دلمه، به نویسنده‌ی این کتاب بگم.»

چند تا از زن‌ها آن‌طرف میز منتظر بودند تا کتاب‌هایشان را امضا کنم. گفت: «شما می‌تونین بنویسینش. وقتی رمانتونو می‌خوندم، به خودم گفتم حالا وقتشه که همه بدونن.»

در «تقدیم به گلرخ، با عشق و نفرت» با داستانی روان‌شناختی مواجه هستیم که در آن تغییر انسان را می‌بینیم. تغییری که انگیزه‌ای آشنا دارد، عشق. عشقی که تبدیل به نفرت می‌شود و انسان را تا مرز جنون پیش می‌برد. از همان ابتدای رمان متوجه می‌شویم که اتفاقی قرار است رخ دهد و دلهره از همان ابتدا گریبانمان را می‌چسبد؛ این شگرد سیامک گلشیری‌ است. این‌که دلهره را در دل خواننده جاری می‌کند، هول به دلش می‌اندازد و در آخر پاسخی دارد، پاسخی خوفناک و احتمالا غم‌انگیز.

از گلشیری تاکنون بیش از بیست رمان و چند مجموعه‌ داستان منتشر شده است. مجموعه‌داستان‌های «رُژ قرمز» و «میدان ونک، یازده و پنج دقیقه» حدود ۵۰ داستان کوتاه را دربرمی‌گیرند.

از جمله رمان‌های منتشر شده‌ی ایشان، «مهمانی تلخ»، «آخرین رؤیای فروغ»، «تصویر دختری در آخرین لحظه»، «خفاش شب»، «آخرش میان سراغم »و رمان‌های پنج‌گانه‌ی «خون‌آشام» را می‌توان نام برد.

در آینده‌ای نزدیک قطعا از ایشان رمان‌های بیشتری خواهیم خواند.

ندا صالحی