آخرین مطالب

» شماره ۳۵ » اوکاشا

اوکاشا

نام کتاب: اوکاشا نویسنده: سارا تاج‌دینی نشر: برج چاپ دوم: ۱۴۰۰ تعداد صفحات: ۳۰۲ قیمت: ۸۵ هزار تومان سارا تاج‌دینی در اولین رمانش سراغ ماجراهای شخصیتی رفته که قربانی تجاوز شده و به دنبال برقراری عدالت شخصی است. شخصیتِ محوری رمان، خود وکیل است، و وقتی چنین بلایی سرش می‌آید، می‌بیند که پیگیری از راه […]

اوکاشا

نام کتاب: اوکاشا

نویسنده: سارا تاج‌دینی

نشر: برج

چاپ دوم: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۳۰۲

قیمت: ۸۵ هزار تومان

سارا تاج‌دینی در اولین رمانش سراغ ماجراهای شخصیتی رفته که قربانی تجاوز شده و به دنبال برقراری عدالت شخصی است. شخصیتِ محوری رمان، خود وکیل است، و وقتی چنین بلایی سرش می‌آید، می‌بیند که پیگیری از راه قانون چندان هم ساده‌ نیست. حتی روی کمک معشوقش هم به دلیل معذوریت‌های خانوادگی نمی‌تواند حساب کند و به همین دلیل پا به درون ماجراهایی می‌گذارد که مدام قضیه را پیچیده‌تر می‌کند و پرسشی که خواننده از همان ابتدا از خودش می‌پرسد این است که آیا برقراری عدالت شخصی ممکن است؟

«اوکاشا» در تاریکی و سیاهی جنگل آغاز می‌شود. خواننده با در دست گرفتن رمان پا می‌گذرد به درون این سیاهی و با خواندن هر صفحه یک قدم در اعماق تاریکی پایین‌تر می‌رود. اوکاشا نام غریبی است از زبانی من‌درآوردی که حروفش با قاعده‌ای که هیچ کس ازش سردرنمی‌آورد کنار هم نشسته و به شخصیت محوری رمان، شوکا، اعطا شده؛ آن هم نه حالا، سال‌ها پیش که شوکا دختر سربه‌راهی نبوده، یعنی هیچ وقت نبوده و هیچ وقت زندگی به‌سامانی نداشته و این نام «اوکاشا» از آن زمانی که شری به پا کرده به یادگار مانده. ماجرا اصلاً این‌جوری شروع می‌شود که زندگی ظاهراً مسیر آرام و طبیعی خودش را طی می‌کرده که ناگهان شری دیگر دامن‌گیر شوکا می‌شود. دستی او را از ویلایی که با معشوقش در آن خوش می‌گذرانده بیرون می‌کشد و پرتش می‌کند در اعماق جهنم و کاری می‌کند که با آن ور وحشتناک دیگری روبه‌رو شود. چه دیگری‌ای که آن بیرون به کمین نشسته و چه دیگری‌ای که درون خانه است. شوکا گذشته‌ای دارد که باز هم ظاهراً از آن عبور کرده، ظاهراً تبدیل شده به وکیل انسان‌دوستی که نامش پای همه‌ی بیانیه‌های نه به اعدام هست؛ ولی وقتی در آن پایین، در اعماق جنگل، بلایی سرش می‌آورند، جز به ریختن خون رضایت نمی‌دهد. حتی دیگر به قانون هم کاری ندارد. خودش می‌خواهد یکه‌وتنها عدالت را اجرا کند. این وسط سروکله‌ی کثافت و تعفن گذشته هم پیدا می‌شود. گذشته‌ا‌ی که ردش را روی تن و جان و روح شوکا گذاشته. و همه‌‌ی این‌هاست که شوکا را یا همان اوکاشا را روبه‌رو می‌کند با ور تاریک و سیاه خودش. نکته‌ی مهم در شخصیت‌پردازی شوکا این است که اتفاقاً هیچ‌کس به خاطر بلایی که سرش آمده به حالش دل نمی‌سوزاند. شوکا اصلاً آدم مظلومی نیست. حریف همه می‌شود. خوب از پس خودش برمی‌آید. حتی خیلی وقت‌ها دوست‌داشتنی نیست. ترحم‌برانگیز نیست. و همین جاست که خواننده به چالش کشیده می‌شود. خواننده با شخصیتی همراه می‌شود که ور سیاهش را انکار نمی‌کند و همین امکان هرگونه هم‌ذات‌پنداری خواننده با شخصیت را نابود می‌کند.

شوکا یا همان اوکاشا همه‌ی تلاشش را می‌کند که متجاوزها را گیر بیندازد ولی راه‌ و رسم دنیا که به این سادگی‌ها نیست. این میان، سروکله‌ی آدم‌های عجیب و غریب دیگری در دنیای منحصر به فرد اوکاشا پیدا می‌شود که هر کدام برای خود داستانی دارند؛ از «کیا» که فرقه‌ای و سازمانی و دارودسته‌ای برای خودش دارد و از باورناپذیرترین آدم‌های رمان است تا دوماری و میلاد و حتی خانواده‌ی درب‌وداغان خود شوکا. همراه شدن‌ شوکا و کیا برای آن مقصودی که شوکا در سر دارد، از آن بخش‌های رمان است که شاید از نظر منطقی با عقل جور درنیاید، ولی فضا و دنیایی می‌سازد که گاهی سخت می‌شود دست نویسنده را خواند که در گام بعدی چه در سر دارد. علاوه بر همه‌ی این‌ها، برگ برنده‌ی نویسنده در این رمان، زبان اوست که در خدمت روایت و شخصیت‌پردازی است و خوب از پس ترسیم دنیای سیاه آدم‌هایش برمی‌آید.

از متن کتاب:

«دلم می‌خواهد بگویم به او ربطی ندارد که بخواهد درک کند یا نه. او هم مثل توسکا نمی‌تواند بفهمد و شاید هر کس دیگری هم که باخبر شود، مثل آن‌ها باشد. بعضی چیزها با منطق روزمره و دم‌دستی تعریف نمی‌شود. منطق سیاه و هولناک خودش را دارد. بعضی تصمیم‌ها از جاهای تاریکی در عمق روح آدم سرچشمه می‌گیرند؛ مکان‌هایی در گذشته که در آن‌ها همه‌چیز بدوی‌تر و خشن‌تر است. دلم می‌خواهد بگویم من بارها همین‌ها را از خودم پرسیده‌ام. با خشونت و سبعیت زیاد هم پرسیده‌ام، با توسری و بدوبیراه. و جواب‌هایی که گرفته‌ام گفتنی نیست

آزاده کفاشی


برچسب ها : , , ,
دسته بندی : شماره ۳۵ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
ارسال دیدگاه