آخرین مطالب

» شماره ۳۳ » نامه به سگم

نامه به سگم

نویسنده: فرانسوا نوریسیه مترجم: قاسم رستمی انتشارات: نشر فرهنگ جاوید نوبت چاپ: اول ۱۴۰۱ تعداد صفحه: ۲۱۵ قیمت: ۷۵ هزار تومان   «نامه به سگم» مجموعه‌ای است از ۳۹ قطعه در قالب نامه به قلم نویسنده‌ی سرشناس فرانسوی فرانسوا نوریسیه. او سال‌ها با نام مستعار گری امیننس برای نشریه گراسه و نیز به عنوان منتقد […]

نامه به سگم

نویسنده: فرانسوا نوریسیه

مترجم: قاسم رستمی

انتشارات: نشر فرهنگ جاوید

نوبت چاپ: اول ۱۴۰۱

تعداد صفحه: ۲۱۵

قیمت: ۷۵ هزار تومان

 

«نامه به سگم» مجموعه‌ای است از ۳۹ قطعه در قالب نامه به قلم نویسنده‌ی سرشناس فرانسوی فرانسوا نوریسیه. او سال‌ها با نام مستعار گری امیننس برای نشریه گراسه و نیز به عنوان منتقد برای مجله فیگارو مطلب می‌نوشت. نوریسیه در سال ۱۹۲۷ در پاریس به دنیا آمد. در انستیتو سیاسی پاریس تحصیل کرد و پس از جنگ جهانی در آژانس حمایت از مهاجران به فعالیت پرداخت. از ۲۴ سالگی به دنیای ادبیات روی آورد و در ۱۹۵۱ «آب خاکستری» را منتشر کرد. یک سال بعد به عنوان مدیر انتشارات دنوئل شروع به کار کرد و تا ۱۹۵۶ به این کار ادامه داد و پس از آن سردبیر مجله لاپاریزین شد و بعد به گراسه پیوست.

نوریسیه در ۱۹۶۴ با کتاب «عاشق خودم نیستم، از زندگی‌ام متنفرم» که دومین کتاب از سه‌گانه زندگینامه‌اش بود، موفق به کسب جایزه بزرگ آکادمی فرانسه شد. «آبی مثل شب» جلد نخست این سه‌گانه در ۱۹۵۸ و جلد سوم آن با عنوان «تاریخ فرانسه» در ۱۹۶۶ منتشر شد. فرانسوا نوریسیه در «نامه به سگم» به زبانی ساده به شرح احوالات و احساسات درونی خودش پرداخته، خاطراتی پراکنده از زندگی‌اش نقل کرده و درباره‌ی نویسندگی و سختی‌ها، تلخی‌ها و شیرینی‌های نوشتن سخن گفته، همچنین از زندگی و منش نویسنده بودن و راه و روش آن. اگرچه عنوان کتاب «نامه به سگم» است و نویسنده خطاب به سگی به نام پولکا نامه‌نگاری کرده و در یکی از نامه‌ها هم با صراحت بیان کرده: «تو به من یاد دادی که در برابر احمقانه‌ترین وسوسه‌ها مقاومت کنم: انسان‌پنداری. اغلب برایم پیش ‌آمده که به تو به دیده حیوان نری نگاه کنم، اما هرگز به چشم کاریکاتوری از انسان نگاهت نکرده‌ام…» اما زبان نوشتار و محتوای نامه‌ها به گونه‌ای است که در جای جای آن می‌توان تصور کرد مخاطبِ نوریسیه انسان است و نه تنها یک انسان بلکه نسل بشر. گویی نوریسیه همان ایونا پتاپف سورچیِ داستان اندوه چخوف است که انسانی دل به حرفش نسپرده و به حیوانش پناه می‌برد. ایونا با اسبش راز دل می‌گشاید و نوریسیه با سگش. ایونا از مرگ فرزند و پیری و تنهایی می‌گوید، نوریسیه از همه چیز. او در جایی از کتاب می‌گوید: «پولکا نیز برای منِ نویسنده مخاطبی شش‌دانگ است، نویسنده‌ای که میان «من» و «تو»، اعتراف یا دوستی، مردد است…». کتاب مجموعه‌ای است از قطعات جدا و در عین حال به‌هم پیوسته که گویی بخشی از زندگی، خاطرات، روحیات و عقاید نویسنده را روایت می‌کند و در دل خود خُرده‌روایت‌ها و داستانک‌هایی از زندگی دیگران را هم جای داده. این قطعات را می‌توان هم نامه خواند، هم دل‌نوشته، هم داستانِ کوتاه، هم روایتِ انسان، هم مانیفستی سیاسی، اجتماعی، فلسفی ادبی. نوریسیه در جایی از کتاب نوشته: «دوست داشتم این کتاب کوچک را چنین بنامم: «جای دل!» اگر این عنوان را انتخاب می‌کردم آنگاه شاید می‌توانستم به تـﺄمل دربارۀ این موضوع بپردازم که چگونه در قلب هر یک از ما آدم‌ها، در دوران خاصی از زندگی، جایی برای محبت و عطوفت خالی می‌ماند و ممکن است به هر کسی که قلب و روحمان را تسخیر کند تعلّق گیرد…»

قلم نویسنده بسیار شیرین و مملو از تصویر است و مترجم نیز به خوبی از پس ترجمه بر‌آمده. کتاب ترجمه‌ای روان دارد و به مدد این ویژگی‌ها می‌تواند خواننده را در خود غرق کند.

فرانسوا نوریسیه در ۱۹۷۰ موفق به دریافت جایزه بزرگ «فمینا» برای کتاب «انفجارها» شد. «آلمان» (۱۹۷۳)، «موزه یک مرد» (۱۹۷۸)، «امپراتوری ابرها» (۱۹۸۲)، «روز پدر» (۱۹۸۶) «پس از براتیسلاوا» (۱۹۹۰) از جمله آثاری است که به قلم نوریسیه منتشر شدند. این نویسنده کتاب‌های دیگری شامل رمان، تفاسیر اجتماعی و بررسی زندگی ادبی فرانسه را به رشته تحریر درآورده. او همچنین در سه کتابِ «ماوا» (۱۹۹۴)، «فقدان خلاقیت» (۲۰۰۰) و«آب بر آتش» (۲۰۰۸) به زندگی خود، ازدواجش با هلن سیسیلیا مول اشتاینِ نقاش از خانواده سرشناس روچیلد پرداخته و این ارتباط را از زوایای مختلف بررسی کرده است. نیکولا سارکوزی خاطرات نویسنده را «جنگجوی نامه‌های جمهوری» نامیده و آن را کاری بزرگ خوانده که در آن نویسنده از مبارزات با کنایه سخن گفته است. برخی از آثار نوریسیه مورد اقتباس سینمایی هم قرار گرفته. او در سال ۱۹۷۳ یکی از اعضای هیـﺄت داوران جشنواره سینمایی کن بود و در سال ۲۰۰۲ جایزه «موندیلا سینو دل دوک» را دریافت کرد.

 

برشی از کتاب

«…خانه‌ای که در آن کار می‌کنیم، خانۀ انتظار است. خانه‌هایی را می‌شناسم که وحشت از آلوده شدن مانع از آن است که حتی نزدیکشان قدم بردارم. مثلا در فاورول، یا حتی در لوسان، روزهای تاریکی سپری کرده‌ام که یاد و خاطره‌شان همواره با من خواهد بود. خاطراتی که ردّ و نشانی از خشونت و تیرگی دارند، گاه به رنگ کاغذپاره‌هایی که از آنها زاده شده…

… یک شب آدم مَشَنگی در خانۀ ما شام دعوت بود. شراب باب میلش بود و دمی به خمره زده بود. شنگول که شد حماقتش گل کرد…»

 

خوشه شایان

 


برچسب ها : , , , ,
دسته بندی : شماره ۳۳ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
ارسال دیدگاه