آخرین مطالب

» شماره ۳۰ » دلدادگان

دلدادگان

نویسنده: اومبرتو اکو مترجم: غلامرضا امامی انتشارات: پرتقال نوبت چاپ: اول ۱۴۰۰ تعداد صفحه: ۱۰۰ قیمت: ۴۹ هزار تومان در پشت جلد کتاب نوشته شده: «کتابی که در دست دارید نسخه‌ی بازنویسی‌شده‌ی اثر معروف آلساندرو مانزونی شاعر معروف ایتالیایی (۱۷۸۵-۱۸۷۳) است. او نوشتن داستان دلدادگان را در سال ۱۸۲۱ شروع کرد؛ یعنی دویست سال پیش! […]

دلدادگان

نویسنده: اومبرتو اکو

مترجم: غلامرضا امامی

انتشارات: پرتقال

نوبت چاپ: اول ۱۴۰۰

تعداد صفحه: ۱۰۰

قیمت: ۴۹ هزار تومان

در پشت جلد کتاب نوشته شده:

«کتابی که در دست دارید نسخه‌ی بازنویسی‌شده‌ی اثر معروف آلساندرو مانزونی شاعر معروف ایتالیایی (۱۷۸۵-۱۸۷۳) است. او نوشتن داستان دلدادگان را در سال ۱۸۲۱ شروع کرد؛ یعنی دویست سال پیش! و بیست سال از عمرش را برای نوشتن این قصه گذاشت. دلدادگان اولین داستان بلند مهم ایتالیاست و تأثیر شگرفی بر نویسندگان بعد از خودش داشت. این داستان بر پایه‌ی زندگی مستند دو دلداده در سال‌های طاعونی است

همان‌طور که در این پاراگراف خواندید اصل این داستان به قلم آلساندرو مانزونی نگارش شده که بسیاری آن را یکی از شاهکارهای ادبیات ایتالیا می‌دانند و هستند کسانی هم که آن را خسته‌کننده می‌خوانند. اما اومبرتو اکو توانسته این داستان را با بازنویسی از نثر قدیمی به زبانی نو، جذاب و خواندنی تبدیل کند.

اومبرتو اکو فیلسوف و نشانه‌شناس، منتقد ادبی، مفسر سیاسی و اجتماعی و نویسنده ایتالیایی، صدها مقاله و ده‌ها عنوان کتاب در حوزه‌های مختلف تالیف کرده است که در این میان چند داستان کودک و نوجوان هم وجود دارد که «دلدادگان» یکی از آنهاست. اکو این داستان قدیمی را به شیوه‌ای نو و با زبانی طنز و روان روایت کرده است.

او دلدادگان را با زبانی امروزی و مناسب برای کودکان بازنویسی کرده و توانسته آن را به داستانی سرگرم‌کننده و دوست‌داشتنی تبدیل کند، به طوری که نه فقط برای کودکان و نوجوانان که برای بزرگسالان هم جذاب و خواندنی باشد.

قصه‎‌ی این کتاب بر سر عشق دو دلداده به نام‌های لوچیا و لورنزو است که در دوره جنگ‌های سی‌ساله عاشق هم شدند و قصد کردند در همان زمان زندگیشان را با هم آغاز کنند. اما یکی از اشراف شهر به دلایلی با این ازدواج مخالفت می‌کند و به کشیش اجازه نمی‌دهد که آن دو را زن و شوهر اعلام کند. لورنزو و لوچیا مخفیانه قصد کردند که پیش کشیش بروند تا به عقد هم در آیند اما کشیشِ بزدل از ترس اشراف‌زاده حاضر به این کار نشد.

وقتی لورنزو از نیت اشراف‌زاده برای دزدیدن لوچیا آگاه شد، مجبور به فرار شدند. آن دو از هم جدا می‌شوند و این همان زمانی است که ایتالیای جنگ زده درگیر قحطی و طاعون است. لورنزو با دعوت‌نامه‌ی کشیش مهربان دیگری که خود داستان جذابی دارد به میلان فرار می‌کند و لوچیا با دعوت‌نامه‌ای دیگر از همان کشیش به یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی دخترانه در شهر مونزا می‌رود تا از دست آن اشراف‌زاده شرور پنهان شود.

آن دو دلداده از همدیگر و زادگاهشان جدا می‌افتند و البته بی‌خبر از اتفاقاتی که در انتظارشان است. در همان زمانی که کشور در حال جنگ بود و قحطی و گرسنگی باعث شده بود مردم همه جا را غارت کنند و طاعون یکی یکی مردم را به کام مرگ می‌کشید برای این دو عاشق اتفاقات دیگری رقم می‌خورد. قصه درکش و قوس‌های خواندنی و جذاب پیش می‌رود و بعد از گذشتن غم‌ها و سختی‌ها پایانی خوش رقم می‌خورد.

دلدادگان در ۱۰ فصل نوشته شده که فصل دهم آن جواب به سوالی است که اکو دوست دارد از آلساندرو مانزونی بپرسد. «سوال این است که چه نتیجه‌ای باید از این داستان بگیریم. البته شاید داستانی هیچ نتیجه‌ای نداشته باشد، ولی قصه‌ی ما آن‌قدر طولانی و پیچیده بود که حتما نتیجه‌ی اخلاقی دارد. حتی قصه‌های کوتاه هم نتیجه‌ای دارند. چرا آقای آلساندرو این داستان را برای ما تعریف کرد؟»

دلدادگان را غلامرضا امامی بسیار روان، شیوا و زیبا ترجمه کرده است و تصویرگری این کتاب را مارکو لورنزتی انجام داده که برای ترجمه فارسی نیز حفظ شده است.

امامی در مقدمه کتاب در مورد آشنایی‌اش با اکو و این کتاب صحبت کرده است و در پایان می‌گوید: «دلدادگان داستانی است برای همه‌ی زمان‌ها، زبان‌ها و مکان‌ها. داستان آزادی انسان است و پیروزی عشق. قصه‌ای نامکرر که همیشه تازه و خوش و خواندنی است

در ابتدای کتاب می‌خوانیم:

«روزی روزگاری

شاید خواننده‌های کوچولویی که خیلی به افسانه‌ها علاقه دارند بگویند:

«یک شاهی بود

نه خیر آقا! قصه‌ی پینوکیو این‌طوری شروع می‌شود ولی قصه‌ی پینوکیو واقعی نیست.

قصه‌ای که می‌خواهیم برای شما تعریف کنیم، تقریبا واقعی است. می‌گویم «تقریبا»، چون کسی که این قصه را تعریف کرد، نجیب‌زاده‌ای است به نام آلساندرو که حدود دویست سال پیش در میلان زندگی می‌کرد و چهره‌ی زیبایی داشت. چهره‌ای که شبیه چهره‌ی اسب غمگینی بود. آلساندرو می‌گفت قصه را سال‌ها پیش در میان برگه‌هایی مربوط به چهارصد سال پیش پیدا کرده است، یعنی زمان قصه‌ی ما حدود قرن شانزدهم است…»

ندا صالحی


برچسب ها : , ,
دسته بندی : شماره ۳۰ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
ارسال دیدگاه