آخرین مطالب

» شماره ۲۹ » آخرین گرگ

آخرین گرگ

نویسنده: لاسلو کراسناهورکای مترجم: نیکزاد نورپناه انتشارات: ثالث نوبت چاپ: اول ۱۳۹۹ تعداد صفحه: ۱۱۰ قیمت: ۲۸ هزار و پانصد تومان آخرین گرگ، اثر لاسلو کراسناهورکای متولد ۱۹۵۴ در مجارستان است. نویسنده‌ای که در داستان‌هایش سنگینی بار انسان بودن، و پوچی درون انسان در برابر دنیا را نشان می‌دهد، و به عنوان بهترین نویسنده‌ی زنده‌ی […]

آخرین گرگ

نویسنده: لاسلو کراسناهورکای

مترجم: نیکزاد نورپناه

انتشارات: ثالث

نوبت چاپ: اول ۱۳۹۹

تعداد صفحه: ۱۱۰

قیمت: ۲۸ هزار و پانصد تومان

آخرین گرگ، اثر لاسلو کراسناهورکای متولد ۱۹۵۴ در مجارستان است. نویسنده‌ای که در داستان‌هایش سنگینی بار انسان بودن، و پوچی درون انسان در برابر دنیا را نشان می‌دهد، و به عنوان بهترین نویسنده‌ی زنده‌ی اهل مجارستان شناخته می‌شود. بلاتار، کارگردان و فیلم‌ساز سرشناس مجارستانی فیلمی هفت‌ساعته از داستان «تانگوی شیطان» او ساخت. این داستان یکی از بهترین داستان‌های کراسناهورکای بود. در حقیقت کراسناهورکای با این رمان، بیشتر از قبل در خارج از مجارستان شناخته شد. کراسناهورکای و بلاتار با هم در چند فیلم دیگر نیز همکاری کردند. اما با وجود این که کراسناهورکای توسط فیلم‌های بلاتار بود که بیشتر از قبل شناخته شد، اما قبل از آن نیز ده‌ها جایزه‌ی مختلف را در مجارستان، هلند، آلمان و فرانسه دریافت کرده بود.

پس از آن، همچنان فهرست بلندبالای جوایزی که دریافت کرد، افزایش یافت. و اکنون آخرین جایزه‌ی او، جایزه‌ی دولتی ادبیات اروپا در اتریش است که در سال ۲۰۲۱ دریافت کرده است.

کتاب «آخرین گرگ» شامل سه داستان است که همگی حول یک محور می‌گردند: شکار و شکارچی. و یک مضمون را دنبال می‌کنند: تنهایی انسان. و هر سه داستان، دری بر دنیایی جدید در ذهن خواننده می‌گشاید. داستان‌های وی عموماً فرم بدیع و پاراگراف‌بندی‌ها و فصل‌بندی‌های متفاوتی دارند.

اولین داستان، آن طور که از کراسناهورکای می‌توان انتظار داشت، با فرم متفاوتی نوشته شده است شاید در نگاه اول خواننده متوجه این نکته نشود، اما نویسنده فرم بدیعی برای نوشتن این داستان انتخاب کرده است که شما را مسحور می‌کند. در حقیقت داستان «آخرین گرگ»، یک جمله‌ی ۷۰ صفحه‌ای است. همه‌ی جملات با ویرگول به جمله‌ی بعدی متصل می‌شوند و اولین و تنها نقطه‌ای که در داستان گذاشته شده است، در انتهای داستان است.

داستان «آخرین گرگ» که در سال ۲۰۱۵ برنده‌ی جایزه‌ی بوکر شده است، توسط یک استاد فلسفه‌ی تنها و افسرده روایت می‌شود. او که مدت‌هاست تفکر را به خواست خود کنار گذاشته است، نوشیدنی به دست، در یک بار در برلین، روبروی فروشنده‌ای نشسته است که از روی بیکاری و بی‌حوصلگی به حرف‌های او گوش می‌دهد. در کنار داستان اصلی، بی‌حوصلگی‌ای که در شخصیت‌های داستان به تصویر کشیده شده است، ناتوانی انسان در مقابله با طبیعت را پررنگ‌تر می‌کند. همچنین عمد و آگاهی‌ای که در انتخاب این فرم صورت گرفته است بر پوچی عمیق زندگی تاکید دارد. انگار تمام زندگی یک جمله است؛ که هرچه باشد و هرچه در آن صورت پذیرد، با نقطه‌ای پایان می‌پذیرد. تاکید قهرمان داستان بر بیهودگی، در تمام داستان تکرار می‌شود:

…آخر واقعاً او چطور می‌توانست برایشان توضیح دهد که انگار همیشه خدا چیزی روی شانه‌هایش سنگینی می‌کند، چطور می‌توانست توضیح دهد که مدت‌هاست کلاً مفهوم تفکر را بوسیده و کنار گذاشته، چطور آن دوران آگاهی‌اش را توضیح دهد، دورانی که کشف کرد جورِ به‌خصوصی که چیزها وجود دارند و درک ما از وجودشان در حقیقت چیزی نیست جز یادآوری ناتوانی ما از فهم بیهودگی‌شان و با این وضع فقط خدا باید به داد به اصطلاح متفکران برسد تا خل نشوند، و دقیقاً به همین دلیل بود که او دیگر «فکر» نمی‌کرد…

دو داستان دیگر کتاب درباره‌ی هرمان، یک شکارچی قدیمی و با تجربه‌ی حیوانات وحشی است که در یک جنگل در روستایی مامور شکار می‌شود، او به مدت دو سال ریشه‌ی حیوانات وحشی را از آن جنگل بر می‌چیند. اما ناگهان چنان به پوچی می‌رسد، که معادلات انسانی برایش به هم می‌ریزد. او به این نتیجه می‌رسد که تمام این سال‌ها را در جهل و نادانی سر کرده است و بنابراین به نابودی انسان‌ها برمی‌خیزد، هرچند مجددا پس از مدتی، در آن امر نیز به شک می‌افتد.

… موجی از عطوفت بود که او را به کنار زمین‌خوردگان انداخت، و همین عطوفت بود که او را به سرکشی واداشت، سرکشی مقابل استبدادِ قانونی که تا حالا با وفاداری به آن غل و زنجیر شده بود، و از آن‌جا که حالا به قانونی ورای فهم بشری معتقد بود، توجهش به این نکته جلب شد که مرزی را رد کرده و در آن طرفِ این مرز از این پس تا ابد تنها خواهد بود…

داستان سوم مواجهه‌ی اتفاقی چند جوان با ماجراهای هرمان است. راوی داستان یکی از اعضای گروه بی‌بند و باری است که بر حسب اتفاق به آن شهر دورافتاده می‌روند و در جریان ماجراهای هرمان قرار می‌گیرند. در این داستان، نویسنده با ظرافت تمام نشان می‌دهد که حتی شجاعت، غرور و آزادی‌خواهی نیز تلخ و بی‌فایده است. حتی در صورت «تزریق قوایی بی‌پروا علیه قداست، تزریق هیجان حین ارتکاب جرم». در حقیقت نبرد انسان با قراردادهایی که جامعه‌ی انسانی وضع کرده است، در این داستان پررنگ‌تر دیده می‌شود.

ایلناز نواب‌پور


برچسب ها : , ,
دسته بندی : شماره ۲۹ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
ارسال دیدگاه