آخرین مطالب

» پرونده » ریشه‌های بهشت؛ شکنندگی راستین انسانیت

ریشه‌های بهشت؛ شکنندگی راستین انسانیت

منبع: thoughtsonpapyrus.com «ریشه‌های بهشت»، برنده‌ی جایزه‌ی معتبر گنکور، در فضای بکر آفریقا و بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم می‌گذرد؛ زمانی که موقعیت پیچیده‌ی ژئوپولیتیک، جهانی آفریده بود آبستن انفجار ناشی از تبانی علایق، ارزش‌ها و دیدگاه‌های مختلف. در چنین جهانی، در میان همه‌ی نقدها علیه استعمار، فریادها برای استقلال آفریقا، و وحشتی همچنان زنده […]

ریشه‌های بهشت؛ شکنندگی راستین انسانیت

منبع: thoughtsonpapyrus.com

«ریشه‌های بهشت»، برنده‌ی جایزه‌ی معتبر گنکور، در فضای بکر آفریقا و بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم می‌گذرد؛ زمانی که موقعیت پیچیده‌ی ژئوپولیتیک، جهانی آفریده بود آبستن انفجار ناشی از تبانی علایق، ارزش‌ها و دیدگاه‌های مختلف. در چنین جهانی، در میان همه‌ی نقدها علیه استعمار، فریادها برای استقلال آفریقا، و وحشتی همچنان زنده از نازی‌ها، شمعی روشن از امید برافروخته است. شمعی در پیکره‌ی مردی فرانسوی به نام مورل، که حساسیتش نسبت به حفاظت از فیل‌ها ابعادی اساطیری در مناطق پیرامون چاد می‌یابد. او خیلی زود نامنتظره‌‌ترین قهرمانان را برای منع سلاخی فیل‌ها گرد هم می‌آورد؛ قهرمانانی همچون مینا، زنی که در زمان محاصره‌ی برلین آسیب بسیار دیده، و فورسایث، نظامیِ آمریکایی که به شکلی تحقیرآمیز از ارتش اخراج شده است.

تنها سلاح مورل، باورش به این‌که کارزارش همراهی همگان را جذب خواهد کرد، با موانع بسیار رویارو می‌شود؛ موانعی همچون خود واقعیت و افراد پرشماری که برای تجارت، لذت و تفریح شکار می‌کنند. مورل به خاطر غرابت و ظاهر ساده‌اش به سرعت به نماد وقار و رهایی بدل می‌شود، اگر چه دشمنانش به کارزار باشکوه او نزدیک و نزدیک‌تر شده‌اند و دشوار بتوان پیامدهای راستین اقدامات هرچه تندتر او را پیش‌بینی کرد.

از خلال روایت متراکم و راویان دست‌دوم رومن گاری، می‌توانیم قطعات داستان قدرتمندی از ارتقای روح بشری و قدرت ایمانی تزلزل‌ناپذیر را کنار هم بچینیم و این همه از ذهن نویسنده‌ای نشأت گرفته که زندگی خودش از هر داستانی که نوشته ممتازتر است.

رومن گاری، زاده‌ی لیتوانی و بزرگ‌شده‌ی فرانسه، هوانورد، خلبان نشان‌گرفته‌ی جنگ جهانی دوم، و نویسنده‌ای بود که زندگی سراسر ماجرا و گاه پرفریبی را زیست و در آن با بازیگر آمریکایی جین سبرگ ازدواج کرد و سرانجام در ۱۹۸۰ خودش را کشت.

بنابراین، ریشه‌های بهشت، اثری است تا حدی خودنمایانه که در خود پیامی ظریف و به شکل عجیبی صادقانه دارد. گاری مکان داستانش را فورت لامی در چاد برگزیده است، جایی که افرادی با ملیت‌ها و منافع و اهداف مختلف گرد هم آمده‌اند و شگفتی، لذت، گناه، شرم و گاه به‌سادگی حس ماجراجویی آن‌ها را پیش می‌برد و تنها آن‌گاه است که پی خواهند برد آفریقا این توانایی بکر را دارد تا همه را برابر کند و شکنندگی حقیقی انسانیت را به نمایش بگذارد.

هیچ چیزی در ادبیات همچون قهرمانی با احساسات آتشین، جاه‌طلبی، و اعتقاد راسخی که او را نسبت به هرچیز دیگر کور می‌کند نیست؛ خواسته‌ای که می‌خواهد آن را برای خیر همگانی و بر خلاف همه‌ی داوهای ناممکنی که پیش رویش سبز می‌شود به عینیت برساند.

در ریشه‌های بهشت، این قهرمان مورل است که از یک اردوگاه کار اجباری جان به در برده و حالا یک محیط‌زیستیِ مبارز است؛ «مردی که حتی از دیگران تنهاتر شده است»* و برای چیزی متفاوت در این جهان برخاسته است: برای زندگی فیل‌ها.

از آن‌جا که مورل را تنها از خلال شایعات و راویان دست دوم می‌شناسیم، نوعی تعلیق و جذابیت پیرامون شخصیت و نقاب او شکل می‌گیرد و ما نیز همچون باقی دنیا در این داستان ممکن است انگیزه‌ها و شخصیت حقیقی مورل را به چالش بکشیم و مورد سؤال قرار دهیم. این شگرد رومن گاری البته به این معنا هم هست که تشخیص واقعیت از نظراتِ صرف دشوار است اما لذت خواندن رمان نیز دقیقا همین‌جا نهفته است.

در آغاز، مورل از همه‌ی اطرافیانش می‌خواهد کارزار او برای توقف شکار فیل را امضا کنند اما زمانی که این شیوه کارگر نمی‌افتد تصمیم می‌گیرد اقدامی سرراست‌تر انجام دهد؛ و آن‌گاه پرسش این خواهد بود که این ماجرا او را تا به‌کجا خواهد کشانید.

«جنون او نیز باید در کار دخیل باشد؛ یک ناتوانی بنیادین قاطع: ناتوانی از انصراف و ناامیدی… این امید غایی که به نظر می‌رسید هیچ شاهد و مدرک مخالفی یارای ویرانی آن را ندارد

واقعیت آن است که پس از جنگ جهانی دوم جهان هنوز مشغول برآورد هزینه‌ی انسانی جنگ بود، و هزاران و هزاران بی‌خانمان و گرسنه در جهان بود که به جهنمی تصورناپذیر فروافتاده‌ بودند و رنج می‌کشیدند و اکنون نیازمند توجه و مراقبت بودند. در پرتو این واقعیت، حفاظت از گونه‌های جانوری باید آخرین چیزی باشد که به ذهن آدمی می‌رسد. حبیب، مالک باشگاه تکادین در فورت لامی، زمانی که در فعالیت‌های غیرقانونی‌اش افراط می‌کند، همین تفکرات منطقی را در داستان دارد. مسیو دو ویه، شاگرد او، نیز عاشق لذت شکار فیل است و البته که عاج فیل هم کالای تجاری پرسودی است. تنها یک زن آلمانی به نام مینا که در زمان محاصره‌ی برلین رنج بسیار کشیده، کارزار مورل برای حفاظت از فیل‌ها را امضا می‌کند و به خاطر او به آب و آتش می‌زند؛ و به خاطر فیل‌ها؟ دشوار می‌توان گفت.

زمانی که رومن گاری روایتش از مورل را نوشت، جنبش جهانی محیط زیستی برای حفاظت گونه‌های جانوری در ابتدایی‌ترین مراحل شکل‌گیری خود بود و تا سال ۱۹۸۹ خبری از کنوانسیون منع تجارت حیات وحش و گونه‌های جانوری در معرض انقراض نبود. کنوانسیونی که ممنوعیت تجرات بین‌المللی گونه‌های در معرض خطر را به قانون بدل کرد.

بنیاد جهانی حفظ طبیعت حالا اعلام کرده که «در سال‌های اخیر دست کم بیست‌هزار فیل در سال به خاطر عاجشان کشته شده‌اند» و جمعیت فیل‌ها بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱، «۶۲ درصد کاهش یافته است». با در نظر داشتن این آمارها کتاب رومن گاری و کارزار قهرمانش مورل هیچ‌گاه از واقعیت و اهمیت دور نبوده است.

«آن گله‌های بزرگ آخرین نماد رهایی در میان ما هستند. چیزی که از زوایای مختلف به سرعت در حال ناپدید شدن است. من از همه می‌خواهم که بی‌ملاحظه مراقب آنان [یعنی فیل‌ها] باشند. عظمتشان، بکر بودنشان، و ابعاد سترگشان نمایانگر حجمی از آزادی است که آدمی را به رؤیا وامی‌دارد. آری، آِنان آخرین نمایندگان فردیت به شمار می‌روند

حفاظت از فیل‌ها در داستان ممکن است نماد چیز دیگری همچون نمادی از رستگاری بشر هم باشد؛ و قتل‌عام فیل‌ها آن‌گاه می‌تواند در تقابل با ایدئالیسم سنتی مورل قرار گیرد:

«به نظر می‌رسد فیل‌ها که مورل برای حفاظتشان تلاش می‌‌کرد، تا حدی هم خیالی و نمادین بودند؛ همچون یک تمثیل. آنچه مورل به‌راستی برای دفاع از آن می‌جنگید همان حقوق بشر قدیمی بود: حقوق بنیادین آدمیان

سویه‌ی منفی ریشه‌های بهشت آن است که پیام اصلی‌ داستان، روایتش را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. کتاب نکته‌ی اصلی‌اش را به شکلی گل‌درشت بارها تکرار می‌کند و سبک نوشتاری گاری نیز گاهی بیش از حد متراکم است تا جایی که به‌سختی می‌توان قطعات پیرنگ را کنار هم چید.

قلم گاری، همچون پوشش گیاهی جنگل متراکمی است که مسیر درست پیشروی‌ات در داستان را صرفا باید «حس کنی»، و گاه، در اعماق این جنگل روایی، به فیل شگفت‌انگیزی بر می‌خوریم که یک بینش فلسفی موشکافانه‌ی غافلگیرکننده است:

«در زندگی‌ام بیش از آن‌که اندیشیده باشم، رنج کشیده‌ام؛ اگرچه به گمانم ممکن است آدمی این‌طور بهتر همه‌چیز را بفهمد

یا

«نجابت، خصلت مردی است که به‌روشنی جاه‌طلبی عظیمی ندارد، نبوغ ندارد، هیچ توانایی و امکان خارق‌العاده‌ای ندارد، اما به همین میزان خصلتی است که آدمی باید در مقابلش بیش از آنچه در عمل نشان داده، تردید و بی‌میلی نشان می‌داد

ریشه‌های بهشت، داستانی ماجرایی اما «دیرسوز» است که در آن حفاظت از فیل‌ها، مرکز صحنه‌ی سیاسی آفریقای پس از جنگ جهانی دوم را اشغال کرده است. به طرز شگفتی، رمانی عمیق، شفاف و فلسفی است که با زیبایی و منطق ویژه‌ای می‌درخشد و شخصیت مرکزی دیریابش، شاید زنده‌ترین ابداع ادبی، ادبیات فرانسوی قرن بیستم باشد.

*نقل قول‌ها همه از متن کتاب «ریشه‌های بهشت» است.


برچسب ها : ,
دسته بندی : پرونده , شماره ۳۵
ارسال دیدگاه