آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » چینه‌دان ترک خورده‌ی درناها

چینه‌دان ترک خورده‌ی درناها

نویسنده: آرش سنجابینشر اخترانچاپ اول ۱۳۹۴رمان کوتاه چینه‌دان ترک ‌خورده‌ی درناها را نویسنده‌ای قلمی کرده است که بیشتر دغدغه‌ی سینما دارد. آرش سنجابی تا به حال چند فیلم معرف از کار و زندگی هنرمندان و نویسندگان ایرانی کارگردانی کرده است همچنین او مترجم و داستان‌نویس نیز هست و پیش‌تر در این زمینه‌ها آثاری به چاپ رسانده. […]

چینه‌دان ترک خورده‌ی درناها

نویسنده: آرش سنجابی
نشر اختران
چاپ اول ۱۳۹۴
رمان کوتاه چینه‌دان ترک ‌خورده‌ی درناها را نویسنده‌ای قلمی کرده است که بیشتر دغدغه‌ی سینما دارد. آرش سنجابی تا به حال چند فیلم معرف از کار و زندگی هنرمندان و نویسندگان ایرانی کارگردانی کرده است همچنین او مترجم و داستان‌نویس نیز هست و پیش‌تر در این زمینه‌ها آثاری به چاپ رسانده. دغدغه‌ی سینما در رمان “چینه‌دان . . .” نیز عیان است.چه در موضوع و چه در پرداخت فیلمنامه‌ای دست‌کم یکی از فصل‌های رمان. “چینه‌دان. . . ” سه شخصیت اصلی دارد که در جریان ساختن فیلم مستند از زندگی زنی تن‌فروش با یکدیگر آشنا می‌شوند و مثلث عشقی ناقصی می‌سازند. می‌گویم ناقص زیرا مثلث‌های عشقی معمولا دلبستگی‌های یک‌طرفه‌ای است که میان سه تن شکل می‌گیرد در رمان “چینه‌دان . . .” مرد داستان ابتدا به یکی از دختران و سپس به دیگری علاقمند می‌شود و میانشان رابطه‌ای شکل میگیرد. از سوی دیگر دو دختر به یکدیگر علاقمند می‌شوند و در پی دور کردن مرد از دایره‌ی روابطشان هستند.
ورود به عرصه‌ی ممنوع: در ایران ترنس‌جندرها، لزبین‌ها، گی‌ها، همجنس‌گرایان و دوجنس‌گرایان از شخصیت‌ها و موضوعات ممنوع عرصه‌ی واقعیت و هنر و ادبیات هستند. چندی پیش فیلمی سینمایی یک ترنس را موضوع خود قرار داده بود از مشکلاتی که این فیلم گرفتار آن شد می‌گذریم با این حال زندگی ترنس مورد نظر در این فیلم نه از دید حق انسانی (آنطور که دلت می‌خواهد باش!) بلکه از زاویه‌ی بیماری و درمان مورد توجه قرار گرفته بود. رابطه‌ی عاشقانه دو زن داستان “چینه‌دان. . . ” تحت تاثیر همین ممنوعیت چنان در هاله‌ی ابهام قرار داده شده که خواننده با دقت غیر عادی و “چشم مسلح” باید آن را “پیدا” کند. اما نفس رفتن به سوی چنین موضوع‌ها و شخصیت‌ها تن‌زدن نویسنده از چارچوب سانسورها و منع‌هایی است که در راهش قرار داده‌اند.و به این معنا امری مثبت است. با این همه خواننده‌ی “چینه‌دان. . .” مجبور است نه در سطرهای نوشته شده که در خودسانسوری تحمیل شده به نویسنده رابطه‌ی میان آدم‌های داستان را درک کند.همین مورد در بخش‌هایی که شخصیت‌های داستان بازجویی می‌شوند نیز به چشم می‌آید.صحنه‌هایی که فقط برای آدمهایی قابل درک ‌اند که در آن شرایط زندگی کرده‌اند.آدم‌های جامعه‌ای که هر چیز در آن به فوریت می‌تواند جنبه‌ی سیاسی پیدا کند. مثلا، آن طور که در داستان آمده، یک فیلم مستند در باره‌ی کار و زندگی زنی تن‌فروش. نکته اما خود موضوع نیست که به نسبت شرایط انتخابی جسورانه است، بلکه چگونگی پرداخت آن است. ناروشنی و ابهام و پرش‌های شدید در روایت ماجرا (که می‌دانیم از کجا ناشی شده) فقط پوسته‌ای از ماجرای این بخش باقی گذارده است؛ چیزی برای “تعریف” کردن و نه کشف. یکی از مهم‌ترین نقش‌های داستان (کوتاه و رمان) کشف شخصیت ها و رابطه‌ها و پدیده‌هاست. و این دست نمی‌دهد مگر آن که عرصه‌ها به روی نویسنده باز باشد. آرش سنجابی در انتخاب موضوع جسارت به خرج داده است و این خصوصیتی لازم برای هر نویسنده‌ای است‌ که نمی‌خواهد میان ادبیات “معمول” پرسه بزند. اما از آنجا که هر موضوع غیر معمول، به ویژه اگر تابو و ممنوع باشد، دشواری‌های غیر معمول را با خود به همراه می‌آورد، سنجابی در شانزده فصل رمان خود فقط به انکشاف موضوع داستان ( و نه آدمها و رابطه ها) توفیق یافته است. بخش مهمی از این محدودیت نتیجه به شرایط بیرونی مربوط است و بخش دیگر حاصل یک وسوسه است.
وسوسه‌ی تکنیک: در ابتدای این بخش اشاره کردم که سنجابی هم فیلم‌ساز است و هم اهل قلم. پس تکنیک‌های مختلف هنری و ادبی را می‌شناسد؛ توانایی‌ای که اگر به درستی از آن بهره بگیرد در هر چه بهتر شدن کارهایش تاثیر بسزایی خواهد داشت.
“چینه‌دان . . . ” ۱۱۷ صفحه دارد و از شانزده فصل کوتاه تشکیل شده است. هر چند قسمت به طور پراکنده یک راوی و زاویه دید جداگانه دارد: راوی اول شخص، راوی دوم شخص و راوی سوم شخص. آغاز فصل چهارم کتاب به شیوه فیلمنامه‌نویسی بدون راوی است. در دو فصل شیوه دیالوگ‌نویسی متفاوت با فصل‌های دیگر است. به خودی خود پیداست که این اندازه تغییرات در رمانی با این حجم به معنای سرعت تغییرات است.
تکنیک، امکان و راهی است برای زیباتر کردن و شناخت بهتر و بیشتر جهان داستان. راهی است به کشف شخصیت‌ها و روابط دنیایی که نویسنده در داستان خود آن را ساخته است.معیار نویسنده برای استفاده از تکنیک‌های مختلف داستان‌نویسی کشف و سپس زیبایی است. اگر تکنیکی به خدمت آن ها باشد مناسب و مفید است در غیر این صورت مزاحم. پس هدف درخودی ندارد. به کار بردن تکنیک‌های گوناگون در تاریخ داستان‌نویسی برای دو منظور پیش‌گفته بوده است. دو منظوری که در یکدیگر ادغام شده‌اند.
وسواس سنجابی برای استفاده از تکنیک‌های داستان‌نویسی امر مثبت و لازمی است اما به نظر می‌آید که او در این راه افراط کرده است طوری که در “چینه‌دان. . . ” وسواس مثبت را به وسوسه‌ی “تکنیکی کردن” هر چه بیشتر داستان فروکاسته است. حال آن که فربه کردن داستان با تکنیک نه تنها مزاحم کشف مخاطب است بلکه با مشغول داشتن نویسنده به خود، مانع انکشاف او در جنبه‌های مختلف داستان می‌شود. خواننده می‌خواهد داستان بخواند و نه تکنیک. تکنیکی که داستان را در خود غرق کند به موتوری می‌ماند که کارکرد دستگاه را از آن سلب کرده باشد.اگر چه سنجابی تا حد غرق کردن داستان در تکنیک پیش نرفته و مواظب داستان نیز بوده است اما همین اندازه نیز بر قد و قواره داستان سنگینی می‌کند. بهره‌مند بودن از آشنایی با تکنیک نکته مثبتی در کار سنجابی است و اگر با صبر و طمانینه و بنا بر ضرورتهای داستانی به کار گرفته شود اثری بسزا در کارهای بعدی او خواهد گذارد
چینه‌دان ترک‌خورده‌ی درناها که به عذاب انسان‌های پاک در شرایط ناپاک اشاره دارد، مستقل از نوع پرداخت داستانی، مسایلی در خود طرح کرده است که پا بر واقعیات اجتماعی و میان انسان‌های واقعی دارند و نشان می‌دهند که نویسنده‌اش به داستان‌نویسی جدی باور دارد.


برچسب ها : , , ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , شماره ۶ و ۷ , نقد معرف
ارسال دیدگاه