آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » سنگ نگاره‌های ساسانی

ادبیات نمایشی

سنگ نگاره‌های ساسانی

دکترنادره نفیسی: خاستگاه ساسانیان، سرزمین پارس، میراث دار اپر ماند شکوه هخامنشیان بوده است. پیوستاری تمدن هخامنشی توسط پادشاهی های کوچک و پراکنده بازمانده از این سلسله بزرگ به دست ساسانیان رسید که شاهنشایی را بر پا داشتند که از دیدگاه تمرکز حکومتی و ثروت بر سلسله های پیش از خود پیشی گرفت.بازتاب ویژگی های […]

سنگ نگاره‌های ساسانی

دکترنادره نفیسی:

خاستگاه ساسانیان، سرزمین پارس، میراث دار اپر ماند شکوه هخامنشیان بوده است. پیوستاری تمدن هخامنشی توسط پادشاهی های کوچک و پراکنده بازمانده از این سلسله بزرگ به دست ساسانیان رسید که شاهنشایی را بر پا داشتند که از دیدگاه تمرکز حکومتی و ثروت بر سلسله های پیش از خود پیشی گرفت.بازتاب ویژگی های ساختاری ساسانیان جلوه های گوناگونی داشت یکی از این جلوه ها هنر ساسانی با تمامی ابعاد آن است.اردشیر نخستین شاهنشاه ساسانی که از طریق ساسان نسب خود را به هخامنشیان می رساند با شکست اردوان چهارم آخرین شاه اشکانی در ۲۲۴ میلادی سلسله ای را
پی افکند که تا ۶۵۱ میلادی دوام یافت.بر خلاف دیگر مناطق در منطقه پارس جابجایی قدرت مسالمت آمیز صورت گرفت چون می‌دانیم درجنگ اردشیر با اردوان گروهی از نمایندگان دودمان های بزرگ و شاهان نیمه وابسته پارس او را یاری کردند(لوکونین، ۱۳۸۴، ۵۱) افزون بر این ازدواج نخستین شاهان ساسانی با شاهزادگان محلی دلیلی دیگر بر این اتحاد است .پارس جایگاه هنر شکوهمند هخامنشی زین پس جلوه گاه هنر ساسانی شد.سنت سنگ نویسی ساسانی از روش هفتصد ساله سنگ نگاری (از هخامنشی تا ساسانی) پیروی کرد همان سه زبانه بودن سنگ نوشته رعایت شد اما این بار زبان ها فارسی میانه، فارسی میانه اشکانی و یونانی بود.سه زبان رایج نمایان‌گر سه فرهنگ رایج بود که تاثیرات خویش را در ابعاد زندگانی ساسانیان پدیدار می کرد.یکی از این جلوه ها هنر ساسانی بود.همانگونه که به مرورسنگ نبشته ها نخست دوزبانه می شوند و روایت یونانی از میان می رود و سپس تنها روایتی که باز می ماند فارسی میانه ساسانی است ، هنر نیز با گذر زمان زبان ویژه خود را باز می یابد.
گویا ترین و ماندگارترین جلوه هنر ساسانی در سنگ نگاره ها و معماری پادشاهی ساسانی خود را می نمایاند سنگ نگاره این بار پیش‌تر از معماری، جلوه گاه تمدن و هنر قرار می گیرد زیرا ساسانیان با آگاهی از میزان پیام رسانی و تاثیر هنر سنگ نگاره برای بنیان نهادن استواری و شکوه خویش این روش از بیان هنری را می گزینند.بیش از ۳۰نقش برجسته در ۲۰۰ سال نخست فرمانروایی ایشان و بیشتر در سرزمین پارس ، خاستگاه آنان و در شمار کم‌تر در سلماس و طاق بستان بر دیواره های سترگ صخره ای نقش می بندد و هنرمند سنگ تراش چنان از میزدک تازی خود آگاه است که به ندرت سنگ نبشته یی را بر بیان هنری خویش می افزاید و همین امر سبب می شود که پس از گذشت سده ها شناسایی و دریافت ابعاد پیام ما را به روش هایی دیگری چون روش های شناسایی سکه ها رهنمون شود.
هنر سنگ تراشی ساسانی چون دیگر هنرهای این دوران متاثر از اقتصاد حکومتی و چگونگی و میزان قدرت فرمان‌روایی پادشاهان این سلسله است.نخست با قدرت گیری و مرکزیت بخشی اردشیربابکان ، سنگ نگاره های هنرمند سنگ‌تراش روایت‌گرحرکت پادشاهی می شود.اردشیر که مقامی مذهبی است و الهامات خود را در پارس از اندیشه های سیاسی هخامنشیان برمی گیرد، از آنان پیشی گرفته و در نقش ها با بازنمایی اغراق آمیز پیکره در برابر اسب و دیگر عناصر سنگ نگاره و درست چهره به چهره اهورامزدا و هم‌سنگ و هم اندازه او ظاهر می شود.گستره گیتی در دست شاهنشاه اماوندیست که حلقه شاهی را از اورمزدی که نه در بالای سر او که همسنگ اوست دریافت می کند. (تصویر۱) شاه تنها شاهکی محلی نیست شاهنشاهی‌است که پایه قدرت و اماوندی خویش را بر پادشاهی می گذارد که در اوج قدرت است واژگون پایان دوره ساسانی که ناتوانی و گسستگی سراسر پادشاهی را درنوردیده است، اردوان اشکانی در اوج اماوندیست نیز پارس، ساتراپی
میراث دار شکوه هخامنشیان است با شاهکان بازمانده از آن دوران شکوهمند .پس اردشیر بایست با همه نیرو در عرصه آشکار شود این چنین است که اورمزد تجسمی گیتی یی
می یابد و عناصر چهره اش، پوشش اش همه حساب شده نقش زده می شود. آرایش ریش بلند او هخامنشی است، حلقه پادشاهی را روبرو و چهره به چهره به شاه اعطا می کند پیروزی او بر اهریمنی که زیر سم اسبش افتاده برابر پیروزی اردشیر بر اردوان است که چون اهریمن زیر سم اسب پادشاه بر خاک افتاده است. از این نقش پیروزی تفکر دینی ساسانیان بر دین اشکانیان دریافت ویژه ای می یابد. دیگرسنگ نگاره های شاهی یافتن اردشیر در نقش رجب و فیروز آباد کماکان در پارس است با همین دقت در پی به تصویر کشیدن و پررنگ کردن مفاهیم مورد نظر شاه است با این تفاوت که شاه سواره به کار جنگ برای به دست آوردن قدرت، با پیروزی به دست آمده دیگر پیاده و همسان و همبال اورمزد نقش زده شده است.(تصویر۲)هنر دوره آغازین پادشاهی ساسانی با اندیشه ایجاد تمرکز بر به تصویر کشیدن شاه در نقطه طلایی تصویر یا همان نقش، تمرکز می یابد.در نقش هایی که هدف نمایش دریافت فره شاهی از اورمزد است شاه و اورمزد هردو در نقاط طلایی تصویر قرار می گیرند و در نقش هایی که پیروزی شاهنشاه بر دشمنان هدف اصلی است شاهنشاه پیروز در نقطه طلایی نقش می بندد.(تصویر۲)آن چه در این نقش ها ویژگی می یابد رعایت دو اصل ترکیب بندی و تقارن دوجانبه در تصویر است.(تصویر۳)هنرمند سنگ تراش آن چنان به ایجاد قرینگی و شباهت در دو سوی تصویر دست می یابد که گویی نقش ها نه بر سنگ که گویی فلزی در کوره ریخته گری هستند. شخصیت بخشی و برجستگی و تفوق شاه بر دیگر عناصر سنگ نگاره، ایجاد قرینگی افزون بر رعایت نقطه طلایی در تصویر که اپر ماند هخامنشیان است از ویژگی های هنر سنگ تراشی ساسانیان است که در دیگر هنرهای آنان چون نگاره گری و سکه سازی آنان نیز جلوه می یابد.بخش بندی و دوره انگاری های چند در باره هنر ساسانی صورت پذیرفته است.شاید اینبار بد نباشد که با نگاهی فنی به چگونگی ترکیب بندی سنگ نگاره ها به ویژه بنیان را بر سیر فرگشت جلوه های هنری بنا نهیم.
پس از اردشیر استواری و گسترش پادشاهی ، خویش‌کاری دودیگر پادشاه اماوند ساسانی ، شاپور اول است.بر همین بنیان سنگ نگاره های این پادشاه باز دربردارنده همان ویژگی های هنری آشکار می شود. ترکیب بندی و تقارن به همان اندازه زمان اردشیر رعایت می شود.در سنگ نگاره تاج ستانی شاپور از اورمزد کماکان نسبت اندام ها رعایت نشده و شاه و اورمزد بزرگ‌تر از یک اسووار بر اسب دیده می شوند.اورمزد در یک سوم راست نگاره و شاپور در یک سوم چپ نگاره که درست نقطه تلاقی دید با تصویر است دیده می شوند همسان و همبال.با این ویژگی که این بار نقطه طلایی درست بر روی تاج شاهنشاه قرار می گیرد و پایین‌تر از آن در یک سوم پایین ، دست های اورمزد و شاه در حال اعطا و دریافت حلقه شاهی بر روی خط طلایی منطبق اند.(تصویر۴)
سنگ نگاره دیگر از شاپور اول ، سنگ نگاره پیروزی او بر والریانوس است که در نقش رستم و نگاره دارابگرد به وسیله هنرمند سنگ تراش نقش زده شده است.(تصویر۵)در سنگ نگاره نقش رستم که از دست برد زمان سالم تر باقی مانده است نه تنها تقارن دیده نمی شود که عامداً سمت چپ نگاره که نقش دشمنان رومی است در موقعیتی فرو افتاده نسبت به شاه سواره قرار می گیرد.شاهنشاه با اماوندی تام نشسته بر اسب بر خط طلایی سمت راست نگاره و سر او در نقطه طلایی قرار گرفته است.و در روبرو امپراتوران رومی در یک سوم خط پایین نگاره بر نقطه طلایی فرودین قرار گرفته اند.
در سنگ نگاره دارابگرد که نمایان‌گر پیروزی شاپور اول بر دشمنان رومی است ، نقطه طلایی یک سوم راست نگاره بر دست شاهنشاه قدرت‌مند پیروزقرار گرفته که با حالت بخشایش بر سر امپراطور رومی نهاده شده نقطه طلایی دیگر نگاره بر دست قیصر رومی قرار گرفته که به نشان احترام به شاهنشاه افراشته شده است.در حاشیه نگاره در یک سوم چپ نگاره بلند پایگان آراسته ایرانی و در یک سوم راست تصویررومیان در هم شکسته به هنرمندی نقش بسته اند.(تصویر۶)
قرینگی آمیخته با حرکت آنچنان که از نگاره های هخامنشی بر می آید زین پس در سنگ نگاره های ساسانی از سنگ نگاره بیشابور –تنگ چوگان روایت پیروزی شاپور یکم بر دشمنان آغاز می شود. (تصویر۷)در این سنگ نگاره افزون بر نمایش ضرب‌آهنگ و حرکت ، ویژگی دیگری که بازگشت به سبک نگارگری هخامنشی محسوب می شود در سنگ نگاره های هخامنشی حضور فرشته ای بر بالای سر شاه همانند فروهر سنگ نگاره های هخامنشی است.شیوه سنگ تراشی هنرمند به نیکی نمایان‌گر حرکت سپاهیان و اسبان است.نیز قرینگی دو سوی نگاره بر این حرکت می افزاید .پیکر شاه و امپراطور تسلیم در عین این که در میانه نقش طراحی شده است اما باز با زیرکی هنرمند سنگ تراش درست در نقطه های طلایی قرار گرفته است.پیکر شاپور بر روی خط یک سوم سمت چپ قرار دارد و سر وی هنرمندانه بر روی نقطه طلایی خطوط قانون یک سوم دیده می شود. آن ویژگی که در این سنگ نگاره چیرگی هنرمند را می نمایاند با حضور چهره ای فراوان در این نقش باز این چهره شاخص شاه است که در نقطه تاثیر گذار قرار می گیرد.نیز پیکره والریانوس از پا فتاده در یک سوم پایین خط، سمت راست پایین نگاره نقش زده شده است.پس از این باز، ایستایی و استواری را در سنگ نگاره نقش رجب مربوط به شاپور اول و خانواده اش می توان یافت.(تصویر۸)در این نگاره پادشاه در جمع خاندانش و در پیش روی آن‌ها باز بر روی خط یک سوم سمت راست قرار گرفته در حالی که نقطه طلایی بر سینه او انطباق یافته است.
بهرام دوم
در سنگ نگاره تاج ستانی بهرام دوم در بیشاپورروند رعایت ترکیب بندی کماکان دیده می شود (تصویر۹) در این سنگ نگاره نیز تمرکز نقطه طلایی بر روی دست اورمزد و دیهیم شاهی است.پادشاه نیز بر روی خط یک سوم سمت راست قرار گرفته است هنوز اندازه اورمزد و شاه بزرگ‌تر از اسب است که بر آن سوارند.پوشش و آرایش اورمزد همان است که در مراسم تاج ستانی شاپور دیده می شود.اما اندک تمایزهایی میان این دو با اورمزد مراسم تاج ستانی اردشیر در شکل تاج ، بلندی گیسو و ریش و چین های شلوار به چشم می آید.
در نگاره بهرام دوم در تنگ قندیل اردشیر اناهید خواهر بهرام در نقطه مقابل بهرام حجاری شده است.(تصویر۱۰) و در حال گرفتن حلقه یی از گل از مقامی ارج‌مند است که به قامت از او و بهرام که در پشت وی قرار دارد بلندتراست.گل نام‌برده و حلقه پادشاهی که در دست بهرام جای گرفته هر دو در دو نقطه طلایی دو سوی تصویر به چشم می آید و این گونه نوعی همسانی و همبالی ارزش حلقه گل و حلقه پادشاهی به ذهن متبادر می شود.
در سنگ نگاره بهرام دوم(نگاره۱۱) در برم دلک که نقشی از نیایش بهرام است دست های به نیایش افراشته او و نقش مقابلش که در مرتبه ای پایین‌تر از شاه ایستاده است در نقطه طلایی واقع شده است.
سنگ نگاره سراب (نگاره۱۲)بهرام دوم را در میان درباریان به تصویر کشیده است در این نگاره تاکید بر دو درباری سمت چپ و راست شاه است به همین روی هردو در خط یک سوم نهاده شدند و سرهای آن ها در نقطه طلایی نقش بسته است.چونان این نقش ، نگاره بهرام دوم در میان خانواده و بزرگان در نقش رستم باز سر دو نفر چپ و راست شاه در نقطه طلایی است و سر دیگران بر روی خط یک سوم دیده می شود سر پادشاه چون نگاره پیشین در نقطه یی فراتر از خطوط جایی که پیش از این جایگاه مظاهر اورمزد بود قرار دارد.
در سنگ نگاره سر مشهد(نگاره۱۳) پس از زمان هخامنشیان برای نخست بار سنگ نگاره مبارزه شاه و شیر به تجسم در می آید.در این نگاره صحنه ستیز شاه و شیر بر نقطه طلایی یک سوم سمت چپ و دست حمایتگر شاه که دست شهبانو را گرفته است در نقطه طلای یک سوم سمت راست دیده می شود.
پیروزی بهرام بر دشمنان در نگاره ای رو به نابودی در تنگ چوگان بر دیواره سنگی کوه نقش بسته است (نگاره۱۴) شاه پیروز در این نگاره در یک سوم سمت چپ نقش بسته و سر و سینه اش درست بر روی نقطه طلایی قرار گرفته است.در مقابل او دشمن مغلوب در فرود در یک سوم سمت راست ایستاده است.
کرتیر ، موبد موبدان این زمان در سنگ نگاره هایی در نقش رستم و نقش رجب در حالی آشکار می شود که دست به نشان نیایش و ستایش بلند کرده و حجار با هوش‌مندی این دست ستایش‌گر را در نقطه طلایی نگاره قرار داده است.(نگاره۱۵)
سنگ نگاره زمان نرسی
درسنگ نگاره تاج بخشی آناهیتا به نرسی(نگاره۱۶) در نقش رستم چونان پیش هنرمند حجار به ترکیب بندی نگاره به خوبی آگاه بوده است.در این سنگ نگاره دیهیم پادشاهی و شاهزاده یا مقام درباری پشت سر شاه هر دو در نقطه طلایی واقع شده اند.
هرمزد
در سنگ نگاره هرمز(نگاره۱۷) در نقش رستم اندکی تناسب بین شاه و اسب بیشتر رعایت شده .در این نگاره پیکر شاه در یک سوم سمت چپ قرار گرفته سینه و دست او که نیزه را برگرفته در نقطه تلاقی خطوط یک سوم قرار دارد.دشمن واژگون سرنگون در برابر او در یک سوم راست قرار دارد در حالی که نقطه طلایی این بخش بر نقطه یی تهی واقع شده که سرنگونی دشمن را بیشتر القا کند.
شاپور دوم
در سنگ نگاره نبرد شاپور دوم در نقش رستم(نگاره۱۸)ظرافت و تناسب اندام ها بیشتر شده است.در این نگاره باز شاه در یک سوم سمت چپ تصویر شده ، دست شاه که نیزه را برگرفته در نقطه تلاقی
خطوط یک سوم قرار دارد در برابر شاه ، دشمن سواره در حال سرنگونی در پایانی ترین یک سوم سمت راست نگاره دیده می شود در حالی که سر اسب او که به نشان سرنگونی بر دوپا ایستاده است در نقطه طلایی این بخش واقع شده است.
باز پسین سنگ نگاره های ساسانی را در طاق بستان می توان دید
در سنگ نگاره تاج ستانی اردشیر دوم ابعاد انسانی طبیعی تر شده.(نگاره۱۹)در این نگاره دیهیم پادشاه نوک شمشیر او و برسمی که ظاهرن در دست ایزد مهر است بر نقاط طلایی قرار گرفته اند.قرارگیری این سه نقطه در بیشترین مرکز توجه تاکید بر قدرت گیتیگی و مینویی پادشاه است.
در سنگ نگاره شاپور سوم در همین مکان (نگاره ۲۰)نقاط طلایی بر روی صورت شاپور دوم و سوم و شمشیرهای آن ها متمرکز است.
سنگ نگاره دیگر طاق بستان مربوط به تاج بخشی اناهیتا به خسرو دوم است(نگاره ۲۱)در این نگاره دو نقطه طلایی بر دو تاج پادشاهی منطبق است که تاکیدی بر برخورداری پادشاه از دو اماوندی مینویی و گیتی یی است.حتا در نمای بیرونی طاق باز هم دونقطه طلایی بر دو تاج میان دو دست فرشتگان بالای طاق متمرکز است.


برچسب ها : , ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , تئاتر , شماره ۱
ارسال دیدگاه