آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » اورهان پاموک

دربارۀ ادبیات ترکیه سخن می گوید

اورهان پاموک

مترجم: احمد پوری: اورهان پاموک نویسنده سرشناس ترکیه یک سخنرانی ویدیویی برای تاسیس مرکز فرهنگی “ناظم حکمت” در دانشگاه “بوغازایچی” ایراد کرد که حاوی نکات جالب نه تنها در باره حکمت بلکه هنرمندانی نظیر او در فرهنگ هایی نظیر فرهنگ ما است. متاسفانه به متن نوشتاری این فیلم دسترسی نداشتم.بر آن شدم گفته را پیاده […]

اورهان پاموک

مترجم: احمد پوری:

اورهان پاموک نویسنده سرشناس ترکیه یک سخنرانی ویدیویی برای تاسیس مرکز فرهنگی “ناظم حکمت” در دانشگاه “بوغازایچی” ایراد کرد که حاوی نکات جالب نه تنها در باره حکمت بلکه هنرمندانی نظیر او در فرهنگ هایی نظیر فرهنگ ما است. متاسفانه به متن نوشتاری این فیلم دسترسی نداشتم.بر آن شدم گفته را پیاده کرده و آن را به فارسی برگردانم. از خطرات احتمالی آگاه بودم. شاید همین آگاهی مرابرآن داشت که توجهی مضاعف به واژه های ایراد شده توسط او داشته باشم تاامکان لغزش رابه حد اقل برسانم. اما باتمامی این توضیحات هنوز انتظار دارم برخی نارسایی ها در آن باشد که اگر متن نوشتاری را داشتم
می توانست این کاستی نباشد. امیدوارم خواننده گرامی پوزش مرا بپذیرد.

ریاست محترم دانشگاه، استادان ارجمند، کارکنان، دانشجویان، مهمانان!
تاسیس مرکز تحقیقات فرهنگ و هنر ناظم حکمت در دانشگاه “بوغازایچی” خبری است بسیار مسرت بخش.
اکنون در کنار انستیتوی آتاتورک در این دانشگاه مرکز ناظم حکمت را نیز داریم. همچنان که کمال آتاتورک پیشگام تاریخ ترکیه در قرن بیستم است، ناظم حکمت نیز نامی درخشان در ادبیات قرن بیست ترکیه می باشد. ناظم این جایگاه را از طریق اشعار زیبا و حیرت انگیزش، مبارزاتش، زندان ها، تبعیدها، درگیری ها، ممنوعیت ها آرزو ها و عشق های زندگی پربارش از سویی و اندیشه های سیاسی و نوشته هایش از سوی دیگر به دست آورد.
بزرگترین ویژگی ناظم، استعداد شگفت انگیز او در شعر و موسیقی آن است. این ویژگی حتی از سوی مخالفان سیاسی اش محل مناقشه نیست. شاعر ما استعداد خود را از سنین پایین نشان داد.”ضیا گوکالپ”، محقق سرشناس ترک که خود شاعر نیز می باشد در مقاله ای که سال ۱۹۲۳ در باره زبان ترکی می نویسد چنین می گوید ” ناظم حکمت زبان جدید ترکی را زیباتر کرده است” او برخی از اشعار خود را که بر مبنای هجا بود پیش از بیست سالگی سرود.در این سال ها بود که شاعر جوان ما که شیفته مطالعه و جستجو بود مجذوب اندیشه های کمونیستی شد و با روح آرمان پرست و ماجراجوی خود برای آشنایی از نزدیک با این اندیشه، راهی مسکو شد. همان گونه که می دانیم ناظم در آن جا با شکل جدید شعری مایاکوفسکی که به صورت پلکانی نوشته می شد آشنا شد.این آشنایی را والا نورالدین از دوستان صمیمی ناظم در کتابش با نام ” از این دنیا ناظم گذشت ” به خوبی شرح می دهد.
تاثیر مایاکوفسکی برزبان شعری ناظم انکار ناپذیر است. مساله تاثیر پذیری در میان دوستداران ادبیات و کسانی که از تاریخ پرپیچ و خم آن آگاهند امری است پذیرفته شده و طبیعی.شاعر جوان ما با استعداد فوق العاده ای که داشت درشکل و لحن اشعار اولیه اش از شاعری دیگر تاثیر گرفت.برای درک ناظم نباید از او “بت ” ساخت.بلکه باید نیل به آن درجه رفیع او در شعر را گام به گام دید و بررسی کرد.
در دهه ۱۹۷۰ من هم مانند بسیاری از کسانی که به افکار چپ گرایش داشتند و شیفته ادبیات بودند به تاثیر از ناظم اشعاری سرودم.البته اشعار من بسیار بد بود اما به عنوان جوانی با افکار چپ آرزوی رسیدن به جایگاه “ناظم” در دلم بود.
در ۱۹۶۸ دانش آموز سال دوم دبیرستان بودم که نامه های ناظم از زندان به “کمال طاهر” انتشار یافت.این کتاب را با دقت خواندم. تاثیر آن در زندگی ادبی من فوق العاده بود.من و بسیاری دیگر در پی ساختن جهان و و میهنی بودیم که ناظم آرزوی آن را داشت.نامه های ناظم حکمت از زندان به اورهان کمال را هم با همان اشتیاق خواندم.
در آن روزها، زندانی شدن آن هایی که عشق ادبیات و کشورشان را در دل داشتند به نظرامری اجتناب ناپذیر می آمد. این نامه ها مرا نه تنها با ناظم حکمت بلکه با کمال طاهر و رمان های، “اورهان کمال” و ادبیات پیشرو کشورم نیز آشنا کرد.
آن گونه که انستیتوی کمال آتاتورک در دانشگاه بوغازایچی تنها به شخص آتاتورک نمی پردازد و تحقیقات خود را بر تاریخ مدرن ترکیه بنانهاده مرکز فرهنگ ناظم حکمت نیز می تواند مرکزی برای بررسی ادبیات و هنر مدرن کشور ما باشد.
ناظم حکمت نقاش بود. دوستان نزدیکی چون” آبدین دینو” و “آونی آرباش” و بسیاری دیگر را در کنار خود داشت. در زندان “بالابان” نقاش را کشف کرده و اورا تشویق به نقاشی می کرد.مادر ناظم هم نقاش بود و آشنایی او با این هنر نخستین بار از طریق او بود. این ها بستر مناسبی برای تحقیق است. و یا فعالیت او در تاتر و اجرای نمایشنامه هایی نظیر شیرین و فرهاد منبع خوبی برای بررسی هنری است.
پدرم ” گوندوز پاموک” متولد۱۹۲۵ به من می گفت که چند بار ناظم را در محله “نیشان تاش” دیده بود. شنیدن نام او که از نام های ممنوع بود از زبان پدرم ، مرا ترغیب به خواندن اشعار و کنجکاوی در باره زندگیش کرد.در آن روزها خواندن اشعار ناظم و توجه به زندگیش کاری بود مهم و به نوعی جزو مبارزه در راه وطن وخلق به شمارمی رفت.از دهه ۱۹۴۰ تا سال ۱۹۶۳ که سال مرگ او بود، گشتن در کتابفروشی ها به امیدیافتن کتابی از او و رونویسی از اشعار او و دست به دست گرداندن آن ها ، از بر کردن شعر هایش برای زنده نگهداشتن آن ها، هاله ای از تقدس پیرامون ناظم به وجود آورده بود.سیاست ممنوعیت کتاب و زندانی کردن نویسندگان و دور نگه داشتن آثار
آن ها غالبا به تقدس این نویسنده ها می انجامد. وظیفه دانشگاه اینک باید نه در راستای پیچیده تر کردن و تقدس بیشتربخشیدن به آن ها بلکه انتشار، شرح و بسط آن ها و عرضه شان به صورت آثاری پدید آمده به دست انسان باشد.
محبوترین و پرخواننده ترین زندگینامه کمال آتاتورک را انگلیسی ها برای ما نوشته اند.( بخش هایی از این کتاب که به مذاق برخی خوش نمی آیند در ترجمه به ترکی حذف شده اند) بهترین کتاب ها هم در باره زندگی و آثار ناظم درخارج از ترکیه نوشته شده است. اما برخورد سرد و نامهربانانه چپ به خاطرات زکریا سرتل دوست ، همدم، و ناشر شعرهای جوانی ناظم سبب قطع این خاطرات شد.عزیز نسین شیفته بی قید و شرط ناظم هم سال های سال با مشقت و موشکافی کوشید تا زندگینامه ناظم را بنویسد که متاسفانه با واکنش های منفی در باره آن کارش را نا تمام گذاشت .ایرادها و جمله هایی نظیر” ناظم برای جلب توجه معشوقش اعتصاب غذا کرد” و نتیجه گیری های سست و خنکی از این دست، زندگی نامه های اورا ابتر کرد.
ما اغلب تمایل داریم شیفته قهرمانان مان شویم تا آن که آن هارا آن گونه که هستند بشناسیم.درپی زندگی نامه هستیم نه حقیقت نامه. و چنین است که در مقاطع کوتاه با ایجاد ممنوعیت ها و تابوها اورا از دسترس دیگران دور می کنیم. زندگی و آثار ناظم هم اکنون دارد به نوعی زیر سایه بت سازی وتقدس قرار می گیرد. مثلا نزدیکی به استالین در زمان حیاتش و محکوم کردن او پس از مرگش یکی از این موضوعات تابوست. موضوعی دیگر که پرتوافکنی بر آن هنوز دشوار به نظر می رسد علاقه ناظم به آتاتورک است در شرایطی که سختی ها ، تعقیب و گریز و حبس و زندان ها را در دوره او تحمل کرده است. هم چنین نگارش کتاب “نیروی ملت” در سال های آخر زندان و نیمه تمام گذاشتن آن است. “ارکان ایرمک” پژوهشگر جوان در این باره اشاره های ارزشمندی دارد که می تواند برای تحقیقات بعدی بسیار سودمند باشد.
در گشت و گذارم میان متون برای آماده کردن این سخنرانی گاه به مطالب تلخ برخوردم و گاه برخی از آن ها لبخند به لبم نشاند. یکی از آن ها در سال ۱۹۶۶ یعنی سه سال پس از مرگ ناظم بود. عده ای از دانشجویان دانشگاه صنعت خاورمیانه برای ناظم غرفه ای تشکیل دادند. در انعکاس این خبر
“عثمان توران” وکیل مجلس و پروفسور تاریخ سلجوقی در نطق مجلس خود با عصبانیت گفت: “جای چنین دانشجویانی در دانشگاه های ما نیست.”
پس از مرگ ناظم موجی از حمله ها و ناسزاها و تخطیه ها دوباره برخاست. در ۱۹۶۷″اورهان سیفی اورهون” در مجله “حوادث ” چنین نوشت:” شاعری که بدون کوچکترین حس ملی و یا مذهبی به اتحاد شوروی فرار کند و در آن جا زندگی کند شاعر میهن نیست شاعر خاین است.”
اما نباید بسیار بدبین بود از “صباح الدین علی” تا “جمیل مریچ”، از “ملیح جودت آندای” تا “اوکتای رفعت” وچند تن دیگر از چهره های برجسته ادبیات ترک هم در عوض از ناظم دفاع کرده و اورا ستودند.در تنظیم این سخنرانی به این جمله از اورهان ولی برخوردم که بسیار جالب توجه بود” امروز در اروپا تنها شاعری که از این کشور می شناسند، ناظم حکمت است. مواظب باشیم کسی این را نشنود. اما فایده ای ندارد همه آن را شنیده اند.”
ایتالیا کشوری است که در آن ناظم بیشتر از کشورهای دیگر محبوب است. آن جا اورا پیش از آن که شاعر مبارزه و جنگ بدانند شاعر بزرگ سیاسی می شناسند که عاشقانه ترین شعر هارا در زندان سروده است.
بعضی از شعرهای او خطاب به همسرش “پیرایه” را نا پسری اش “محمد فواد” در ۱۹۶۵ با نام شعرهای ساعت۹ تا ۱۱دریک کتاب کوچک چهل صفحه ای منتشر کرد:

چه زیباست اندیشیدن به تو
در میان اخبار مرگ و پیروزی
در زندان
زمانی که از مرز چهل سالگی می گذرم
….
چه زیباست اندیشیدن به تو
نوشتن در باره تو
به پشت خوابیدن در زندان و به خاطر آوردن تو
آن چه را که در فلان روز در فلان جا گفتی
نه خود واژه هایت
بلکه عطر دنیای آن روز هایت..


برچسب ها : , ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , پرونده , شماره ۱
ارسال دیدگاه