آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » نجف دریابندری، شیخ‌المترجمین

نجف دریابندری، شیخ‌المترجمین

احمد پوری درباره‌ی نجف دریابندری مطالب بسیاری نوشته شده است و در مجموع او جزو ادیبان و مترجمانیست که قدر دیده و درصدر نشسته است و این حق مسلم اوست. آگاهی دریابندری از زبان، با دیدی علمی و امروزی و حساسیت او به همنشینی واژه‌ها و سلامت و صلابت کاربردی آنها بیشتر ترجمه‌های او را […]

نجف دریابندری، شیخ‌المترجمین

احمد پوری

درباره‌ی نجف دریابندری مطالب بسیاری نوشته شده است و در مجموع او جزو ادیبان و مترجمانیست که قدر دیده و درصدر نشسته است و این حق مسلم اوست. آگاهی دریابندری از زبان، با دیدی علمی و امروزی و حساسیت او به همنشینی واژه‌ها و سلامت و صلابت کاربردی آنها بیشتر ترجمه‌های او را در رده‌ای بالاتر از حد معمول و استاندارد رایج قرار داده است.

اما به نظر می‌رسد نگاهی دیگر از منظر کارگاهی به ترجمه‌های دریابندری شاید راز ماندگاری برگردان‌های او را بهتر بشناساند. معمولا این کار در مورد آثار دریابندری کمتر انجام شده است و جای آن خالی به نظر می‌رسد. این گونه پرداختن به ترجمه‌های دریابندری می‌تواند راهگشایی باشد برای مترجمین جوان و کم تجربه‌ای که می‌خواهند در این عرصه کارهای بیشتر و بهتری بکنند. یکی از ترجمه‌های درخشان دریابندری بازمانده‌ی روز اثر کازوو ایشی‌گوروست. در این اثر دریابندری علاوه بر برگردان متن به زبان فارسی یک گام فراتر برداشته و سعی در ترجمه‌ی لحن و سبک اثر کرده است. این کار دشواریست. برگردان سبک از عرصه‌های خطرناکیست که تنها یک مترجم زبردست باید وارد آن شود و لباسی متناسب و هم حس و حال اثر در زبان مبدا را در فرهنگ زبان مقصد بیابد و بر آن بپوشاند.

در پیش‌گفتاری که دریابندری بر بازمانده‌ی روز نوشته اشاره‌ای دقیق و جامع بر این مساله می‌کند و دلیل انتخاب نثری متفاوت را برای برگردان این اثر ارائه می‌دهد.

رمان بازمانده‌ی روز شرح سفر شش روزه‌ی استیونز پیش‌خدمت لرد دارلینگتون است که به تازگی ارباب جدیدی جای او را گرفته و این ارباب از استیونز خواسته است که در چند روز غیبتش از قصر، او نیز از فرصت استفاده کند و برای نخستین بار در طول عمرش پا از سرای دارلینگتون بیرون بگذارد و در جنوب انگلستان به سفر تفریحی برود.

دریابندری از همین آغاز روی واژه‌های Butler و House-keeper و خود عنوان کتاب The remains of the day بحثی می‌کند و از انتخاب واژه‌های پیش‌خدمت و سرخدمتکار و بازمانده‌ی روز دفاع می‌کند. دقت او روی معادل‌یابی برای هر سه عبارت تحسین‌برانگیز است.

درواقع دریابندری ترجمه‌ای به دست می‌دهد که نه تنها در معنی مستقیم و بی‌واسطه، بلکه در موقعیت و کاربرد آن هم در زبان مبدا با معادل خود در زبان مقصد نزدیک باشد. مثلا پس از بحثی درباره‌ی Butler که در واقع ما نمونه‌ی نعل به نعل آن را در تاریخ و سنت خود نداشته‌ایم، ناگزیر از واژه‌ی پیش‌خدمت که نزدیک‌ترین است به آن از نظر کاربردی در زبان ادبیات فارسی استفاده می‌کند.

سپس سراغ کل لحن و زبان رمان می‌رود. اینجاست که نخستین دشواری برای او رو می‌نماید. نثر اداری و اشرافی نویسنده‌ی سفرنامه کهنه و نخ‌نما است. او جسارت تغییر در ساختار زبان را برای بخشیدن تنوع به آن ندارد چرا که چنین زبانی نشان از هویت او دارد. برگردان چنین متنی دیگر نمی‌تواند تنها بر معادل واژگانی و ساختار معادل در زبان مقصد استوار بماند. اینجاست که دریابندری با هوش و ذکاوت هنری خود از سفرنامه‌های دوره‌ی قاجار که نوع زیستی و فرهنگی آن در موارد زیادی نزدیک به موقعیت رمان ایشی‌گوروست استفاده می‌کند. او به محض آن که این نثر را مناسب و نزدیک به نثر مبدا می‌بیند دیگر برگردان اثر برایش هموار می‌گردد تا جایی که ترجمه را ظرف دو سه ماه به پایان می‌رساند. نثری که دریابندری انتخاب کرده همان نثر دست‌وپاگیر و نوکرصفت دوران قاجار است و درست مانند نسخه‌ی انگلیسی اثر از عبارات نخ‌نما و تکراری استفاده می‌کند. این نثر پر از کلیشه‌های مستعمل و گاه خنده‌دارست که بیش از دویست سال است که در ادبیات ما از آن استفاده شده و صدالبته با زبان زنده و پویای امروز فاصله گرفته است اما هنوز عباراتی از آن همچنان در نوشته‌های روزنامه‌ها و اغلب مکالمات اداری باقی مانده. دریابندری به نمونه‌های زیر اشاره می‌کند: «نسبت به کاری اقدام کردن» ، «کار را به عهده‌ی تعویق انداختن» ، «در انجام کاری تعجیل روا داشتن» یا «موضوعی را در طاق نسیان گذاشتن» و چندین مثال دیگر که بازمانده‌ی همان زبان اشرافی آن روزها در میان اهل نوشتن به ویژه در دربار به فراوانی یافت می‌شود.

یک‌دست کردن چنین نثری تا انتهای کتاب و حفظ ریتم آن کاریست بسیار دشوار. دوستان مترجم خوب می‌دانند که انتخاب نثری که فاصله‌ی بسیاری با نوشتار روزمره و ادبی امروز دارد کاریست سترگ که نیاز به استعداد از سویی و مهارت و تجربه از سوی دیگر دارد. دریابندری این کار دشوار را چنان با مهارت به انجام رسانده که در نگاه اول خواننده باور می‌کند که این سطرها متعلق به یک قرن پیش بوده است. چنین احساسی در نسخه‌ی انگلیسی هم به خواننده دست می‌دهد. تجربه‌ی شخصی من درباره‌ی این کتاب این است که نخست آن را به زبان انگلیسی خواندم و بسیار لذت بردم و در عین حال نخ‌نما بودن و کهنگی آن را هم کاملا احساس کردم. پس از چند ماه متوجه شدم نجف دریابندری آن را به فارسی برگردانده است. با اشتیاق شروع به خواندن متن فارسی کردم و با حیرت دریافتم که وقتی آن را به فارسی می‌خوانم همان حس و نظر تا آخر کتاب با من است. بعضی از قسمت‌های کتاب چنان برایم آشنا بود که باور نمی‌کردم آن را به زبانی متفاوت خوانده‌ام. همین کنجکاوم کرد که دست به تطبیقی بین این دو کتاب بزنم و نتیجه‌ی کار آن بود که سر تعظیم در برابر نجف دریابندری فرود آوردم و او را در ردیف استادان به حق و بزرگ خود نهادم.

برای نمونه نگاهی به دو پاراگراف از متن اصلی و ترجمه آن بیاندازیم:

 The fact is, over the past few months, I have been responsible for a series of small errors in the carrying out of my duties. I should say that these errors have all been without exception quite trivial in themselves. Nevertheless, I think you will understand that to one not accustomed to committing such errors, this development was rather disturbing, and I did in fact begin to entertain all sorts of alarmist theories as to their cause. As so often occurs in these situations, I had become blind to the obvious — that is, until my pondering over the implications of Miss Kenton’s letter finally opened my eyes to the simple truth: that these small errors of recent months have derived from nothing more sinister than a faulty staff plan.

در ترجمه‌ی فوق واژه‌ی «خبط» به جای error و «تامل درباره‌ی…» به جای pondering over و موارد دیگر است که صدای نثر مبدا را به درخشانی منتقل کرده است.

نزدیکی این دو متن در واژگان و لحن ستودنی‌ست.

می‌شود مثال‌های زیادی از این دست داد و کار را به جایی کشاند که علاقه‌مندان به ترجمه اگر همه‌ی کتاب را سطر به سطر مقابله با متن اصلی کنند بدون شک از تجربیات دریابندری بسیار خواهند آموخت. کاش چنین کاری را موسسات ترجمه‌ی ادبی و یا دانشگاه در رشته‌ی ترجمه به طور عملی انجام دهند تا برای یک بار هم که شده بحث درباره‌ی ترجمه از گفته‌های نظری و آکادمیک و اسامی دهن‌پرکن نظریه‌پردازان خارجی کناره بگیرد و به صورت عملی و مستقیم مترجمین آینده را با نمونه‌ی یک ترجمه‌ی خوب و استاندارد آشنا کند.


برچسب ها : ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , پرونده , شماره ۲۲
ارسال دیدگاه