آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » بدون سقف، بدون مصلحت

بدون سقف، بدون مصلحت

اقبال معتضدی بطور موازی، روایت و خط داستان را در آثارش به عهده می‌گیرند. او در مصاحبه‌ای می‌گوید: برای کار نوشتن دستورالعمل یا راه میان‌بری …« وجود ندارد. نویسنده جوانی که فرضیه‌ای را دنبال». می‌کند ابله است فاکنر بی‌تردید یکی از قله‌های بلند ادبیات مدرن است. خلاقیت وصف‌ناشدنی و زبان سهل و ممتنع او در […]

بدون سقف، بدون مصلحت

اقبال معتضدی

بطور موازی، روایت و خط داستان را در آثارش به عهده می‌گیرند. او در مصاحبه‌ای می‌گوید: برای کار نوشتن دستورالعمل یا راه میان‌بری …« وجود ندارد. نویسنده جوانی که فرضیه‌ای را دنبال». می‌کند ابله است فاکنر بی‌تردید یکی از قله‌های بلند ادبیات مدرن است. خلاقیت وصف‌ناشدنی و زبان سهل و ممتنع او در رمان‌هایش او را به یکی از مهم‌ترین نویسندگان آمریکا بدل کرد. وی در تمام آثارش نه تنها حوزه‌ها و سویه‌های نو و بکر را از درون وقایع به ظاهر ساده زندگی و روابط میان آدم‌ها، کشف می‌کند و تأثیرات ناشناخته و رمزآمیز همان موضوعات ظاهرا معمولی را از زیر بار سایه‌های سنگین هنجارها بیرون می‌کشد بلکه در هریک از داستان‌هایش برای خوانندگان پنجره‌ای به فضاهای بدیع می‌گشاید و نیز راهی تازه به جهان درونی آنان می‌زند. رولان بارت در کتاب اس/ زدِ به تفصیل به واکاوی و تحلیل داستان سارازین اثر بالزاک می‌پردازد و در بیانی جامع درباره شخصیت‌ها و ساختار داستان و ابعاد گوناگون یک متن، صحبت می‌کند «مصلحت داستان» جایی از که در نوشته‌های قدیمی، نویسندگان کلاسیک خود را ملزم به رعایت قواعد و قالب کلی داستان می‌دانستند و براساس مصلحت و محدوده‌ها، روند داستان، کنش و کلام شخصیت‌ها، اتفاقات و ماجرا را پیش می‌بردند ولی بعدها سبک و نگرش نویسندگان تغییر کرد و آن الزامات به تدریج رنگ باخت ویلیام فاکنر از زمره آغازگران تألیف به شیوه‌ی و شکستن هنجارهای«جریان سیال ذهن» مصلحت و به گونه‌ای از مدافعان جدی نظریه بود. او شگردهای روایی مدرنیستی«مرگ مؤلف» را در نوشته‌هایش به کار بست و گاه چند راوی او بیش از بیست عنوان رمان نوشت که بیشترشان توسط مترجمان بزرگ و نام آشنا به زبان فارسی ترجمه شده‌اند. فاکنر از نویسندگانی است که نوشته‌هایش نه فقط بر خوانندگان فارسی زبان بلکه بر نویسندگان ایرانی تأثیرات جدی و عمیق گذاشته است. منتقدان ادبی جهان، سبک فاکنر را جریان سیال ذهن می‌دانند و برخی او را آغازگر این ژانر به شمار آورده‌اند. بخش عمده آثار فاکنر رمان هستند، هرچند او آثار دیگری نیز بصورت داستان کوتاه، فیلم‌نامه، نمایشنامه و مقالات ادبی نوشت و منتشر کرد. آثار ارزشمند فاکنر در سالهای مختلف، مهم‌ترین جوایز ادبی جهان از جمله نوبل، پولیتزر و اهُنری را نصیب او کرد. گروه توانمند نقد در برگ هنر این شماره، هریک از زوایه‌ای خاص و کاملا متفاوت به تحلیل و نقد آثار ویلیام فاکنر پرداخته‌اند که در ادامه تقدیم‌تان می‌شود.

و… اما داستان قحطی

کاغذ پدرم کاغذساز و خودم هم کاغذ باز

پس سهم من کجاست؟!

 حکایت است که حدود هفتاد سال پیش (اواسط دهه ۲۰ خورشیدی) زنده یاد پدرم که دستی بر قلم داشت و شعر می‌سرود و گاه قصه غصه‌های روزگار خودش را می‌نوشت و در آن سالها که هنوز من و دو تا دیگر از خواهران و برادران خانواده‌ی پنج فرزندی‌اش متولد نشده بودیم، او با دستمزدی اندک در چاپخانه‌ای کار می‌کرد و گاه قطعه‌ای از نوشته‌های خودش را با نام مستعار به روزنامه‌ای می‌داد و هرگاه نوشته‌ی او چاپ می‌شد از شور و شوق چاپ شدنش در روزنامه، حداقل برای چند صباحی رنج بی‌پولی و تلخی گذران و معاش خانواده را فراموش می‌کرد و در رویاهای شاعرانه پرسه می‌زد. ولی امروز با قحطی کاغذ و گرانی لگام گسیخته و سرسام آور چاپ و نشر، روزنامه‌نگاران و اهل قلم نه پولی به تکافوی یک زندگی حداقلی دارند و نه کاغذی که دست کم بر آن شرح هجران خود را بنویسند و اگر روزی نوشته‌شان چاپ شد، برای چند لحظه‌ای این طفلکی‌ها هم مثل نسل هفتاد سال پیش، حالشان کمی خوب شود و در عالم رویا دلشان خوش گردد تا بتوانند بگویند: آخیش! نزدیک به پنج ماه است که هر هفته به دنبال کاغذ، پیگیرنامه درخواست سهمیه کاغذ از طریق اداره معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، و ده‌ها بار مراجعه حضوری و همچنین مراجعه به اتحادیه ناشران و … متاسفانه تا به امروز که ۳۱ اردیبهشت ۹۸ که این شرح هجران را می‌نویسم با درهای بسته مواجه بوده‌ام و دریغ از خبری امیدبخش که از بهبودی شرایط حکایت کند و هنوز هم ماجرا به همان عهد و نشان است که بود.

واقعیت ناگوار و دشواری است نبود کاغذ که در سرمقاله‌های شماره‌های پیشین هم درباره‌اش با شما سخن گفته‌ام. در چند ماه اخیر، موضوع «کاغذ» تیتر اول رسانه‌های مطبوعاتی بوده و هست و چند نشریه هم چنانچه می‌دانید مجبور شدند چندین صفحه از تعداد صفحات همیشگی‌شان کم کنند از جمله «همشهری» «دنیای اقتصاد» و «جام جم» و هم با آن پشتوانه‌های مالی عظیم و دستگاه اداری عریض و حال می‌توانید دریابیدکه نشریه مستقل و خصوصی بدون آگهی و اسپانسر مانند «برگ هنر» چه وضعی دارد؟! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.


برچسب ها : ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , سرمقاله
ارسال دیدگاه