آخرین مطالب

» شماره ۳۶ » لنگه‌کفشی بر پشت‌بام

لنگه‌کفشی بر پشت‌بام

نام کتاب: لنگه‌کفشی بر پشت‌بام نویسنده: ونسان دلوکروا مترجم: شقایق بهروزی ناشر: نشر ثالث تعداد صفحه: ۱۹۲ چاپ اول: ۱۴۰۱ قیمت: ۱۱۰ هزار تومان ونسان دلوکروا متولد ۱۹۶۹ در پاریس، فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی است. او فارغ‌التحصیل از École normale supérieure و دانشیار رشته‌ی فلسفه است. وی رساله‌ی دکترای خود را بر روی سورن کییرکگور […]

لنگه‌کفشی بر پشت‌بام

نام کتاب: لنگه‌کفشی بر پشت‌بام

نویسنده: ونسان دلوکروا

مترجم: شقایق بهروزی

ناشر: نشر ثالث

تعداد صفحه: ۱۹۲

چاپ اول: ۱۴۰۱

قیمت: ۱۱۰ هزار تومان

ونسان دلوکروا متولد ۱۹۶۹ در پاریس، فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی است. او فارغ‌التحصیل از École normale supérieure و دانشیار رشته‌ی فلسفه است. وی رساله‌ی دکترای خود را بر روی سورن کییرکگور انجام داده و سال‌ها فلسفه‌ی دین را در Ecole Pratique des Hautes Etudes به عنوان مدرس تدریس کرده است. آثار ادبی و فلسفی او به تجربیات وجودی مانند عشق، آواز و امور قدسی توجه دارد.

در سال ۲۰۰۷ جایزه‌ی والری لارباد را برای آنچه از دست رفته است ( Ce qui est perdu، ۲۰۰۶) و جایزه‌ی بزرگ ادبیات آکادمی فرانسه را پس از انتشار مقبره‌ی آشیل ( Tombeau d’Achille، ۲۰۰۸) دریافت کرد.

از او تا کنون یازده کتاب، پنج پروژه‌ی گروهی و سه ترجمه به چاپ رسیده است.

کتاب لنگه‌کفشی بر پشت‌بام (La chaussure sur le toit) در سال ۲۰۰۷ توسط انتشارات گالیمار به چاپ رسید. کتابی شامل ده داستان کوتاه با مضمون کفشی که روی پشت‌بام ساختمانی در پاریس قرار گرفته است. هر فصل معادل یک داستان با یک شخصیت کاملاً مشخص است که در یک ساختمان، نزدیک ایستگاه شمالی رفت‌وآمد می‌کنند. یک کودک رؤیاپرداز، یک دزد عاشق، سه خلافکار دیوانه، یک مهاجر بدون مدرک شناسایی، یک مجری تلویزیون، سگی مالیخولیایی، آتش‌نشانی همجنس‌گرا، بانویی عجیب‌وغریب و فرشته‌ای با شلوار.

نویسنده در این ده داستان تلاش می‌کند چهره‌ای متنوع و گاه متناقض از عشق و تنهایی ارائه دهد. لنگه‌کفشی که بر پشت‌بام قرار دارد، جایی دورتر از مکان و زمان تمام داستان‌ها، نقطه‌ی اتصال تمامی آن‌هاست. در حقیقت یک چیزی هست که وجود دارد و می‌توان دیدش ولی علت وجودی مشابهی ندارد. لنگه‌کفشی که می‌تواند به هر دلیلی روی پشت‌بامی افتاده باشد. به آن ده دلیلی که نویسنده در داستان‌ها می‌آورد و به آن هزار دلیلی که نمی‌آورد.

شخصیت‌هایی که هر بار با منطقی جداگانه، لنگه‌کفش، این شیء ساده‌ی به‌ظاهر بی‌ارزش را بر بامی رها، کشف و پیدا می‌کنند. گویی نویسنده فریاد می‌زند پشت وجود هر چیزی، هر علتی می‌تواند وجود داشته باشد و داستان‌ها جایی هستند برای فلسفیدن درباره‌ی آن علت و از این منظر نگاه فلسفی نویسنده به اشیاء، زمان و مکان ستودنی است.

دلاکروا به خاطر تسلط فراوانش به عناصر داستانی و آرای اندیشمندان و فیلسوفان بزرگ از دوران باستان تا کنون توانسته پیچیدگی‌های اندیشیدن و فلسفه‌ی وجود را در قالبی داستانی بگنجاند. از فلسفه‌ی مونتنی و کانت گرفته تا نیچه و شوپنهاور و امپدوکلس و اسپینوزا همگی حتی برای لحظه‌ای کوچک فرصتی برای بروز در قصه‌ها پیدا می‌کنند.

ولی حتی اگر اهل فلسفه نباشید و یا موافق ورود فلسفه به ادبیات نباشید، بُعد داستانی کتاب آن‌قدر قدرتمند و پرکشش است که بدون کوچک‌ترین دانش فلسفی هم می‌تواند در ذهن خواننده چراغی روشن کرده و در روحش ایجاد شعف کند. شعفی که ناشی از کشف و شهود است. ناشی از دانستن و فهمیدن و اندیشیدن به آنچه منتهی می‌شود به وجود داشتن و بودن.

در پایان تجربه‌ی خواندن لنگه‌کفشی بر پشت‌بام نه‌تنها تجربه‌ای نو و لذت‌بخش است که ما را با مترجمی چیره‌دست و توانا آشنا می‌کند که بدون شک افق‌های روشنی را پیش روی خود دارد.

در زیر بخشی از داستان «توضیح ناپدیدی من» را می‌خوانیم:

«پس برای مقاومت در برابر این وسوسه، برای ماندن در اوج، مانند زرتشت، تمهیدات بعدی را در نظر گرفتم. از طریق اینترنت مقدار زیادی خوراکی سفارش دادم که بتوانم با آن‌ها، با رعایت یک رژیم غذایی بسیار سخت، تا زمان لازم سر پا بمانم. بعد از آن، خودم تعدادی چفت و قفل روی در خانه‌ام نصب کردم، نه از داخل، بلکه از بیرون، و از یکی از همسایگانم، همانی که خود را با حشرات مشغول می‌کند یا کار دیگری در همین زمینه‌ها (مردم هر کاری می‌کنند تا از فلسفه بپرهیزند) خواستم که از بیرون با انداختن چفت‌ها مرا زندانی کند. درباره‌ی علامتی هم با یکدیگر توافق کردیم تا در زمان مناسب، روزی که تصمیم بگیرم خلوت‌گزینی‌ام را ترک کنم و میان مردم برگردم، او را با آن علامت صدا و باخبر کنم

سمانه خادمی


برچسب ها : , , , ,
دسته بندی : شماره ۳۶ , معرفی کتاب
ارسال دیدگاه