آخرین مطالب

» شماره ۳۴ » مختار در روزگار‌

مختار در روزگار‌

نویسنده: ابراهیم گلستان انتشارات: نشر بازتاب نگار نوبت چاپ: اول ۱۴۰۱ تعداد صفحه: ۲۴۵ قیمت: ۹۸ هزار تومان ابراهیم گلستان داستان‌نویس، مترجم، روزنامه‌نگار، کارگردان و عکاس متولد سال ۱۳۴۰ است. او اولین کارگردان ایرانی است که جایزه‌ی بین‌المللی جشنواره فیلم کوتاه ونیز را به دست آورده ‌است. نثر وی دارای ویژگی‌های خاصی است که از […]

مختار در روزگار‌

نویسنده: ابراهیم گلستان

انتشارات: نشر بازتاب نگار

نوبت چاپ: اول ۱۴۰۱

تعداد صفحه: ۲۴۵

قیمت: ۹۸ هزار تومان

ابراهیم گلستان داستان‌نویس، مترجم، روزنامه‌نگار، کارگردان و عکاس متولد سال ۱۳۴۰ است. او اولین کارگردان ایرانی است که جایزه‌ی بین‌المللی جشنواره فیلم کوتاه ونیز را به دست آورده ‌است. نثر وی دارای ویژگی‌های خاصی است که از سبک‌های نوشتاریِ تاثیرگذار بر پیشرفت داستان‌نویسی در ایران شناخته می‌شود. با این که او خود معتقد است از هیچ نویسنده‌ای تاثیر نگرفته است، اما بسیاری، سبک نویسندگی وی را تحت تاثیر همینگوی می‌دانند.

ابراهیم گلستان متولد شیراز است. دیپلم خود را از دبیرستان شاهپور شیراز گرفت و برای ادامه تحصیل در رشته‌ی حقوق به دانشگاه تهران رفت و آنجا ساکن شد. در همان دوره‌ی دانشجویی عضو حزب توده شد و تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد؛ اما آن‌طور که خود می‌گوید، بازی‌های پشت پرده‌ی حزبی، دروغ‌ها و کم‌‌فهمی‌های اعضای حزب را تاب نیاورده و تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد از عضویت حزب توده در آمد:

«اما بسیار چیزهای دیگر هم بود –‌که بایستی بدانی ولی نمی‌دانستی. و نمی‌دانستی هم که نمی‌دانی. از جمله بازی هوس و حرص و سستی کارآورانِ آن نظام فکری، یا هر نظام فکری دیگر، همیشه هرکجا، هر وقت

امیر مختار کریم پور شیرازی، متولد ۱۲۹۹ روزنامه نگار و شاعر، سردبیر روزنامه شورش و هوادار مصدق بود؛ که پس از کودتای ۲۸مرداد دستگیر شده و در نهایت در زندان دژبان ارتش، به قتل رسید. او از دوستان نزدیک ابراهیم گلستان، و شیفته‌ی مسلک محمد مسعود بوده است. ابراهیم گلستان داستان وی را از کودکی تا جوانی، زمانی که هنوز در حزب توده در کنار کیانوری و سایرین فعالیت می‌کرد، در کتاب مختار در روزگار روایت کرده است. کتاب، قصه‌ای ساده دارد که با معرفی مختار آغاز می‌شود. اما نه یک زندگی‌نامه و نه برشی از زندگی اوست. که، برداشتی آزاد است از زمانه‌ای که مختار در آن زیسته است و آشنایی با فضای فکری جامعه‌ای که شخصیت مختار در آن بالیده و رشد کرده است.

«فضای پیش چشم تو جوری بود، و هم‌چنین فضای فکریت، که منتظر بودی که کودک شعر هوگو دوباره بیاید و آن‌جا با دوباره پشت به دیوار تکیه دادن دوباره به فریاد بگوید «این هم منیا «آمدم، دیگر

اما خیابان هنوز نه از خونی آلوده بود و نه به خون شسته. آن جا حضور مردم بود هم برای تماشا هم برای اعتراض نمایاندن. از انتظار بود این هر دو، انتظار چیزهایی که مشخص نبود چه خواهد بود. انتظار، چیزی بود مانند همین گرمی هوای خوشایند آخر تابستان، روی مردم و این خیابان فردوسی، شاید انتظار واقعه‌یی قصه‌وار، دور از مدار رویدادهای عادی روزانه، یا شاید تشنۀ خشونتی هرگز ندیده، هنوز به‌تجربه‌نگرفته، چیزی که از خصیصه‌های غریزی است، بی آن که قدر و حد و معنی و لزوم و کارآئی آن را درست بشناسند. یا شاید ترس، یا امید، یا در انتهای ترس یا امیدها بود این پیش‌آمدی که ممکن بود پیش بیاید –با این خیال که وقتی که پیش بیاید به جز بهبود و خیر ندارد یا نمی‌گذارند داشته باشد

گلستان در همان چند صفحه‌ی اول کتاب، تا حد زیادی روحیات و خلقیات مختار را می‌شناساند و سپس با ورود آن‌ها به دانشکده، ادامه‌ی داستان مختار را در تهران روایت می‌کند. روایتی دیالوگ‌محور که شخصیت مختار را از میان مکالمات او و اطرافیانش می‌سازد:

«گفت «اول باید وظیفه را شناخت. وقتی بشناسی تکلیف معینه خودش. لازم باشه بدجنس می‌شی. باید. نشی اگر، وظیفه‌ت را ول کرده‌ای. سرباز تو جنگ آدم می‌کشه

گفتم «داری می‌پیچونی

«خیلی هم دارم صاف می‌گم، راس و مستقیم

«یقین داری چرت نمی‌گی؟»

«نه، نمی‌گم. گاهی نمی‌گم. حالا نمی‌گم. اما گفتن مهم نیس زیاد. مهم نیس هیچ‌وقت. اصل کار اینه درست ببینی

«درست می‌بینی؟»

«سعی می‌کنم. نمی‌دونم. گاهی نمی‌شه. می‌دونم که بعضی وقتا نمی‌شه. ولی باید سعی کرد بشه. فقط می‌خوام کشونده نشم. نباس آدم کشونده بشه، پسر. می‌خوام خودم برم با پا و فکر خودم. کشونده نشمانگار از به من گفتن کشانده شده بود به برای خود گفتن، از خود گفتن

ابراهیم گلستان این کتاب را حدود بیست سال پس از مرگ مختار نوشته و تا کنون آن را به چاپ نرسانده بود. روایت او از روزگار و زمانه‌ی مختار کریم پور شیرازی، بالاخره در سال ۱۴۰۱ به همراه چند کتاب دیگر از وی، توسط نشر بازتاب نگار در ۲۴۵ صفحه به چاپ رسید.

ایلناز نواب‌پور


برچسب ها : , , ,
دسته بندی : شماره ۳۴ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
ارسال دیدگاه