آخرین مطالب

یادداشت

فرشته مولوی : سال‌های نخست دهه‌ی شصت سال‌های پرتپش‌ و تنش و پرهول‌ و ولا بود. بیرون آرام‌وقرار را از آدم می‌ربود اما در کنج خانه کار کتاب و نوشتن و ترجمه گریزگاهی دلگرم‌کننده بود –گیرم که بهار کوتاه کلمه می‌رفت تا با تندبادی ناگهانی کتاب‌ریزان و کتاب‌سوزان و کتاب‌چالان شود. در خلوت پناهی این […]

یادداشت

فرشته مولوی :

سال‌های نخست دهه‌ی شصت سال‌های پرتپش‌ و تنش و پرهول‌ و ولا بود. بیرون آرام‌وقرار را از آدم می‌ربود اما در کنج خانه کار کتاب و نوشتن و ترجمه گریزگاهی دلگرم‌کننده بود –گیرم که بهار کوتاه کلمه می‌رفت تا با تندبادی ناگهانی کتاب‌ریزان و کتاب‌سوزان و کتاب‌چالان شود. در خلوت پناهی این چنین، کتابی به دستم رسید از ماریانو آثوئلا. حال‌وهوای تاریخ و جغرافیای رمانی مکزیکی برای من نه آشنا بود و نه خوشایند. فضای انقلابی رمان اما برای کسی که در کوران انقلابی دیگر در زمان و مکانی دیگر بود، آن‌قدر کشش داشت که نمی‌شد آن را نادیده گرفت. کتاب را با عنوان «فلک‌زده‌ها» به فارسی برگرداندم. «فلک‌زده‌ها» (۱۹۱۵) که با روایتی کوتاه اما کوبنده‌ هم آغازگر رمان‌های انقلابی مکزیک شد و هم نویسنده‌اش را نام‌آور کرد، مرا کنجکاو خواندن ادبیات مکزیک کرد و به خوان رولفو رساند. در آن زمان برخلاف حالا بیشتر در پی خواندن داستان کوتاه بودم تا رمان. خواندن یکی‌ دو داستان کوتاه از رولفو کافی بود تا بی هیچ تردید و درنگی دست به کار برگرداندن تنها مجموعه‌داستان او بشوم. در این میان در سفری به اصفهان و دیداری با اهل قلم آنجا، از جمله زنده‌یاد میرعلایی و آقای احمد گلشیری، از ترجمه‌ی پدرو پارامو باخبر شدم. در حالی که فلک‌زده‌ها در ۶۳ (نگاه) با شمارگان سه هزار منتشر شد، ترجمه‌ی داستان‌های رولفو ماند تا سرانجام در سال  ۶۹ (گردون) با شمارگان ۶ هزار و ششصد دربیاید. با پیش‌زمینه‌ای که گفته شد، در آن زمان گمانم این بود که عنوان «دشت مشوش» برای خواننده‌ی فارسی‌زبان آشناتر و معنادارتر است تا برگردان عنوان انگلیسی آن، «دشت سوزان». پانزده سال بعد اما در چاپ دوم کتاب (ققنوس) عنوان را به همان که در ترجمه‌ی انگلیسی بود، برگرداندم.

ترجمه‌ی جورج دی. شید از مجموعه‌داستان خوان رولفو (۱۹۷۱/انتشارات دانشگاه تکزاس) نخستین برگردان این کتاب از اسپانیایی به انگلیسی است، اما تنها ترجمه نیست. در ۲۰۱۲ ترجمه‌ی تازه‌ای از این کار (دشت آتش‌گرفته) درآمده که در کنار ۱۵ داستان اصلی دو داستان دیگر را هم در برمی‌گیرد. پیشگفتار شید که در برگردان فارسی آورده شده، برای خواننده‌ی فارسی زبانی که بخواهد با ویژگی‌های داستان‌های کوتاه خوان رولفو آشنا شود، آغازگر خوبی‌ست -دست کم تا زمانی که ویرایش‌های تازه‌ای از این کتاب رولفو به فارسی برگردانده نشده. شید ۴۴ سال استاد ادبیات امریکای لاتین در دانشگاه تکزاس در آستین بوده و در ۲۰۱۰ درگذشته است. یکی دیگر از استادان صاحب‌نظر در این زمینه، روبرتو گونسالس اچه‌وریا نام دارد که در دانشگاه ییل ادبیات تطبیقی و امریکای لاتین درس می‌داده است. اچه‌وریا که کوبایی‌تبار است، در ۱۹۹۷ کتاب داستان‌های کوتاه امریکای لاتین را درآورد. او در این کتاب (که باخبرم که به فارسی برگردانده شده اما نمی‌دانم در چه سالی) می‌گوید که گرچه رولفو از مهم‌ترین نثرنویسان امریکای لاتین مدرن است، شهرتش در بیرون از کشور همپای شهرت برخی دیگر از چهره‌های ادبی پایین‌تر از او نیست. در دوسالی که در کتابخانه‌ی استرلینگ دانشگاه ییل کار می‌کردم چند باری فرصت دیدار و گفت‌وگو با اچه‌وریا دست داد. در یکی از این دیدارها او نسخه‌ای از کتابش را به من هدیه داد و من هم به آگاهی او رساندم که هم هر دو کتاب رولفو سال‌هاست به فارسی برگردانده شده و هم ادبیات امریکای لاتین در ایران خوب شناخته‌شده و پرخواننده است.

چون در ایران ادبیات امریکای لاتین بخت برخورداری از ترجمه‌های خوب و خوب دیده شدن را داشته، می‌شود گفت که شناخت بهتر و بیشتر خواننده‌ی فارسی‌زبان از خوان رولفو شدنی و آسان است. سوای چگونگی هنری جهان داستانی خوان رولفو و جایگاه آن در ادبیات، ویژگی دیگری هم در او دیده می‌شود که چشمگیر می‌نماید. این ویژگی آن است که رولفو از کم‌شمار نویسندگانی‌ست که با کمترین شمار کتاب توانسته‌اند آوازه‌ای جهانی بیابند. هرچند رولفو هم فیلمنامه نوشته و هم عکس‌های بسیاری از خود برجای گذاشته، دنیای ادبیات او را با مجموعه‌داستان دشت سوزان (۱۹۵۳) و رمان کوتاه پدرو پارامو (۱۹۵۵) بازمی‌شناسد. شاید بشود گفت که تاثیر این دو کار بر دیگر داستان‌نویسان امریکای لاتین (از جمله مارکز) در بلندآوازه شدن نام خوان رولفو سهم داشته است. 

اسفند ۹۵                    

  ‌


برچسب ها : ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , پرونده , شماره ۱۱
ارسال دیدگاه