آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » ابراهیم گلستان، دونده هم بوده

ابراهیم گلستان، دونده هم بوده

عباس رزاقی عباس رزاقی در سال ۱۳۳۹ در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و سپس دبیرستان را تا اخذ دیپلم در رشته ی اقتصاد به پایان رساند.وی با ورزش دومیدانی به جرگه حرفه ای ورزش پیوست و پس از آن در سال ۱۳۵۵ هنگامی که ۱۶سال سن داشت، با دوچرخه ای کرایه ­ای مسیر تهران- شاه […]

ابراهیم گلستان، دونده هم بوده

عباس رزاقی

عباس رزاقی در سال ۱۳۳۹ در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و سپس دبیرستان را تا اخذ دیپلم در رشته ی اقتصاد به پایان رساند.
وی با ورزش دومیدانی به جرگه حرفه ای ورزش پیوست و پس از آن در سال ۱۳۵۵ هنگامی که ۱۶سال سن داشت، با دوچرخه ای کرایه ­ای مسیر تهران- شاه عبدالعظیم – تهران را رکاب زد. از تابستان سال ۱۳۶۰ وارد عرصه دوچرخه سواری و “رکابزنی مسافت های طولانی” شد. وی تا مدت ۵سال با مرکزیت تهران، طی برنامه های مختلف، مسیرهای بین شهری را در سراسر کشور با دوچرخه پیمود.
در سال ۱۳۶۵ طی برنامه ای هدفمند و حساب شده، دور ایران را رکاب زد./ سال۱۳۶۷ مسیر تهران – استانبول – تهران به مسافت ۵۵۰۰ کیلومتر / سال ۱۳۶۸ مسیر تهران -­ آتن – تهران به مسافت ۱۰۰۰۰ کیلومتر/ ۱۳۶۹ دور اروپا ۱۴۱۵۰ کیلومتر/ او پس از یک دوره فترت و فراموشی به علت بیماری کمر درد از فعالیت بازماند و درسال ۱۳۷۶ تهران – آتن ۴۰۰۰ کیلومتر/ ۱۳۷۶ دور آفریقا بیش از ۷۵۰۰ کیلومتر/ ۱۳۸۳ دور دنیا ۳۳۳۲۰ کیلومتر و… او این مسیرها را طی سالیان اخیر چندین بار رکاب زده است.
هم اکنون وی در مسیر تهران – استانبول سفر صد روزه ی خود را آغاز کرده است.
همچنین او سال هاست به تالیف کتابی به نام “تاریخ دو و میدانی ایران” همت گمارده است.

با نام ” ابراهیم گلستان” زمانی مأنوس شدم که برای تألیف و نگارش مجموعه “تاریخ دو و میدانی ایران” ۱ نزد زنده یاد استاد احمد ایزد پناه ( بنیانگذار ورزش دو و میدانی ایران ) می‌رفتم.
زمان، سال‌های اوایل دهه شصت بود. استاد به واسطه حضور قبلی‌ام در رقابت‌های دوهای نیمه استقامت و کسب عناوینی در رده جوانان، و حالا تهیه تاریخ دو و میدانی ایران، چند جلسه‌ای بود که بنده را می‌پذیرفت نزدشان بروم. سوال‌هایم را مطرح می‌کردم و ایشان پاسخ می‌گفتند و خلاصه خاطرات نخستین روزها و چگونگی شکل گیری این ورزش در ایران را ثبت و ضبط می‌کردم.
دیدارها‌ی ما معمولاً صبح روزهای اولین یکشنبه‌های هر ماه صورت می‌گرفت و محل این نشست وگفت وگوها، منزل ایشان واقع در کوچه بهشت – خیابان بهار بود.یک روز استاد ایزدپناه برایم گفت: “یک دونده‌ای هم داشتیم که بعدها داستان نویس و فیلمساز شد. اسمش “گلستان” بود. با تیم دو و میدانی شیراز می‌آمد تهران. با “سلمان سیاه” ( سلمان بهبهانی) در یک تیم می دویدند. دونده دوهای سرعت بود. خوب می‌دوید. زبان انگلیسی را هم خوب می‌دانست . از خانواده‌های اصل و نسب دار شهر شیراز بود . پدرش روزنامه داشت.
او در دو و میدانی زیاد نماند. یکی دو سال بعد از حضور متفقین و تبعید رضا شاه ، وارد حزب توده شد. مدتی از او خبری نداشتم تا اینکه یک روز خاتم ( منظور محمد خاتم- قهرمان دو و میدانی که بعدها فرمانده نیروی هوایی شد) کتاب داستانی را نشانم داد و گفت: “این کتاب را گلستان نوشته، همانی که می‌دوید.” خوشحال شدم.گلستان بعدها وارد عالم فیلم و سینما شد و گهگاهی مطلع می‌شدم که موفقیت‌هایی کسب کرده. او در منطقه قلهک استودیوی فیلمسازی داشت و ….”
بعدها در پژوهش و جستجو‌هایم، به این نکته رسیدم که ابراهیم گلستان به همراه دیگر دوندگان سرعت تیم دو و میدانی شیراز، در سال ۱۳۱۹ به مقام قهرمانی دوی امدادی ۱۰۰×۴ متر ایران دست یافته است. اعضای آن تیم دوی امدادی عبارت بوده‌اند از؛ ابراهیم گلستان- ابوطالب فیروز آبادی- سلمان بهبهانی و اسماعیل خویی.
همچنین عکس‌های خوبی به دست آوردم که او را در لباس دویدن نشان می‌دهند. عکس‌هایی نادر و یکدانه که به انگلیسی”ORIGINAL” می‌نامند.
چند سال بعد در یکی از شماره‌های مجله “آدینه۲″ به مقاله‌ای از ابراهیم گلستان برخوردم که طی آن، به موضوع ” اشغال ایران در شهریور ماه ۱۳۲۰″پرداخته بود و اینکه دقیقاً در روزهجوم قوای متفقین به ایران، وی در اردوی آمادگی ورزشکاران دو و میدانی در تهران حضور داشته. مسابقات ورزشی قهرمانی کشور در پیش بوده و “اشغال ایران” باعث می‌شود که اردوی ورزشکاران رشته‌های مختلف، تعطیل شود و در آن سال، رقابت‌های قهرمانی کشور برگزار نشود. آن مقاله را برای بخش “وقایع دو و میدانی ایران در سال ۱۳۲۰ ” کتابم در نظر گرفتم.
در طول این سه دهه‌ای که ابراهیم گلستان را می‌شناسم، تقریباً اغلب داستان‌های او را خوانده‌ام.
قبلاً کتاب گفت وگوهای پرویز جاهد با ابراهیم گلستان را خوانده بودم ( نوشتن با دوربین، رو در رو با ابراهیم گلستان. انتشارات اختران. سال ۱۳۸۴).
اخیراً کتاب گفت و گوهای حسین فیاد با ابراهیم گلستان را خواندم ( از روگار رفته، چهره به چهره با ابراهیم گلستان. انتشاران ثالث. سال ۱۳۹۴).
فیلم “اسرار گنج دره جنی” را سال‌ها قبل تماشا کرده بودم، فیلم “خشت و آینه” را بعدها تماشا کردم، آن هم چند مرتبه. فکر می کنم ابراهیم گلستان نشان داده با آگاهی و بیداری می‌توان سینمای سرگرم کننده را به سینمای منتقد اوضاع واحوال مملکت و حکومت ومردم تبدیل کرد؛ اینکه چرا مردم سرزمینی با این همه ثروت و منابع طبیعی، باید در فقر و فلاکت زندگی کنند؟!
ابراهیم گلستان جلوتر از روزگار خودش بوده است. به یاد جمله‌ای از “چارلی چاپلین” ‌می افتم، گفته بود؛
“خیلی تلاش کردم مردم بفهمند ولی فقط خندیدند “!
حالا، در آستانه فرا رسیدن شهریور ماه که اولین روزهایش، یادآور هجوم بیگانگان به خاک وطن و اشغال ایران است، بار دیگر مطالعه مقاله ابراهیم گلستان در این خصوص، خالی از لطف نیست.
پی نوشت:
-۱ کتاب تاریخ دو و میدانی ایران اکنون آماده انتشار است.
-۲ مجله آدینه- شماره ۶۱- شهریور ماه ۱۳۷۰- صفحه ۱۷


برچسب ها : , ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , شماره ۸ , نگاهی دیگر
ارسال دیدگاه