آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » هامش‌ کوتاه بر متن‌های‌ بلند

هامش‌ کوتاه بر متن‌های‌ بلند

سعید اسکندری ۱ ز بانگ کوس غران چشم کودک همی احول شد اندر رحم مادر ازرقی هروی این بیت از قصیده‌ی معروف ازرقی به‌مطلع «همایون جشن عید و ماه آذر/ خجسته باد بر شاه مظفر»  که در مدح امیرانشاه بن قاورد بن جغری سروده شده است از این نظر هم می‌تواند جالب توجه باشد که […]

هامش‌ کوتاه بر متن‌های‌ بلند

سعید اسکندری

۱

ز بانگ کوس غران چشم کودک

همی احول شد اندر رحم مادر

ازرقی هروی

این بیت از قصیده‌ی معروف ازرقی به‌مطلع «همایون جشن عید و ماه آذر/ خجسته باد بر شاه مظفر»  که در مدح امیرانشاه بن قاورد بن جغری سروده شده است از این نظر هم می‌تواند جالب توجه باشد که یادآور تصاویر فانتزی در فیلم‌های کارتونی کودکانه است.

۲

شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم

ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود

شکیبی اصفهانی

قبل از شکیبی عمعق بخارایی در بیتی از قصیده‌ی درشتناک بلندش به مطلع: «خیز ای بت بهشتی و آن جام می بیار/ که‌اردیبهشت کرد جهان را بهشت‌وار» که از امهات قصاید زبان فارسی است و از شاهکارهای بی‌بدیل شعر در این زبان چنین سروده است: «اکنون تو دوری از من و من زنده مانده‌‌ام (من بی تو زنده‌ام) / سختا که آدمی‌ست بر احداث روزگار» یعنی تنها بیتی که از شکیبی در حافظه‌ی شعرخوانان باقی‌مانده است نیز اگر در اثر مضمون‌ربایی به‌وجود نیامده باشد مضمون بکری ندارد و قبلا همین‌ مساله به شکل استوارتر و زیباتری توسط شاعر دیگری سروده شده است. اما چرا مردم بیت شکیبی را بیشتر شنیده یا خوانده‌اند یا بیشتر به‌کارش می‌برند؟ باید گفت به این دلیل که بیت شکیبی عوامانه‌تر است پس لابد عوام‌پسندانه‌تر نیز هست.

۳

ای نو‌بهار عاشق! آمد بهار نو

من‌بنده دور مانده از‌ آن روی چون بهار

عمعق بخارایی

قصیده‌ی بلند و مرصع عمعق بخارایی به مطلع «خیز ای بت بهشتی و آن جام می بیار/ که‌ اردی‌بهشت کرد جهان را بهشت‌وار» سرشار از صنایع و بدایع ادبی است؛ اما این کثرت استفاده از آرایه‌های ادبی و عناصر بلاغی در شعر او به هیچ‌وجه از لطف شعر نکاسته و حالتی تصنعی که حاکی از کوشش شاعر باشد به آن نداده است. به غیر از حال و هوای به‌شدت عاطفی بخش‌هایی از متن که ما را از توجه کامل به صورت شعر تا حدی باز می دارد، از استادی و چیره‌دستی این سخن‌سرای بزرگ در فن سخن‌وری نیز نباید غافل شد. برای نمونه نحوه‌ی حرکت شاعر از بخش توصیفی قصیده به بخش تغزلی آن که با تکرار واژه‌ی بهار به معنای فصل بهار و بت‌خانه در دو مصرع متوالی و با توجه به توصیف فصل بهار در بخش توصیفی شعر این‌گونه اتفاق می‌افتد: «ای نو‌بهار عاشق آمد بهار نو/ من‌بنده دور مانده از آن روی چون بهار» و متعاقبا حرکت از بخش تغزل به مدح: «شرط است مر مرا که نگیرم به جز تو دوست/ عهد است مر مرا که نخواهم بجز تو یار/ ما بندگان شاه جهانیم و نیک‌عهد/ جز نیک‌عهد نبود نزدیک شهریار» چیزی که امروزه به آن پاساژ (Passage) می‌گوییم و در موسیقی بدون رعایت دقت در مفهوم، به‌معنای تکه‌ای از قطعه‌ی موسیقی است که نقش آن در فضای یک اثر از نظر فرم، وصل کردن دو قسمت مهم قطعه‌ی موسیقی به‌ یکدیگر است. در اینجا می‌توان اوج استادی و نبوغ را در پاساژهایی که عمعق ارائه داده است دید یا به عبارت دیگر و بهتر، کار او را می‌توان به مدولاسیون یا مقام‌گردانی در موسیقی ایرانی شبیه دانست که تغییر گام به گامی دیگر یا تغییر مقام به مقامی دیگر است در یک دستگاه مشخص.

۴

خوبان گنه ندارند گر یاد‌ ما نکردند

چون شعر بد به خاطر نتوان سپرد ما را

محمد قهرمان تربتی را یاد می‌کنیم و شعرش خوبش را به خاطر می‌سپاریم. خوب و منحصر‌به‌فرد، چرا که:

شعر محمد قهرمان هم صلابت و استواری سبک خراسانی را دارد هم لطافت و‌ تراش خوردگی سبک عراقی را هم ظرافت و باریک‌اندیشی سبک هندی را

مضامینش هم گاهی به مضامین شعر نو میانه رو نزدیک می‌شود.


برچسب ها : ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , شماره ۱۸ , نگاهی دیگر
ارسال دیدگاه