آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » شاهان ساسانی در تلمود بابلی

شاهان ساسانی در تلمود بابلی

آزاده احسانی در تلمود بابلی به روایتهایی در پیوند با دربار و شاهان ساسانی بر می‌خوریم. بررسی این روایتها و تلاش برای مطابقت دادن آنها با  روایتها و داستانهای مشابه در متون ایرانی گاه نتایج جالب توجهی به دست می‌دهد. برای مثال درمی‌یابیم که گاه حوادث و یا اعمال مربوط به دوران یک پادشاه در […]

شاهان ساسانی در تلمود بابلی

آزاده احسانی

در تلمود بابلی به روایتهایی در پیوند با دربار و شاهان ساسانی بر می‌خوریم. بررسی این روایتها و تلاش برای مطابقت دادن آنها با  روایتها و داستانهای مشابه در متون ایرانی گاه نتایج جالب توجهی به دست می‌دهد. برای مثال درمی‌یابیم که گاه حوادث و یا اعمال مربوط به دوران یک پادشاه در تلمود بابلی ممکن است در متون ایرانی در دوران شاهی دیگر اتفاق افتاده باشند و یا بالعکس. گاه ممکن است روایتهایی در تلمود بیابیم که در آنها از اصطلاح «دولت» استفاده شده باشد و نامی از شاه وقت نیامده باشد، اما با تکیه بر متون ایرانی بتوان مشخص کرد که منظور از دولت، زمان پادشاهی کدام شاه بوده است.

یکی از نمونه‌های مناسب برای پژوهش درزمینه موضوع مورد بحث، روایتهای مربوط به بهرام پنجم (بهرام گور) فرزند یزدگرد است. یزدگرد جزو آن دسته از شاهانی است که نامش در تلمود بابلی آمده است، اما بهرام و مادرش که بر پایه متن پهلوی «شهرستانهای ایرانشهر» بانویی یهودی و دخت راس الجالوت (روش گالوت یا همان شاه در تبعید یهودیان بابل) بود در تلمود غایب هستند. درباره مادر یهودی بهرام گور در متن پهلوی «نامه شهرستانهای ایرانشهر» چنین می‌خوانیم: «شهر شوش و شوشتر را شیشیندخت [شوشان‌دخت در برخی نمونه‌ها] ، همسر یزدگرد پسر شاپور ساخت، زیرا او دخت روش گالوت پادشاه یهودیان و مادر بهرام گور بود.»[۱]و در همین متن درباره شهر جی (اصفهان) چنین می‌خوانیم: «شهر جی توسط اسکندر گجسته، فرزند فیلیپ، ساخته شد. آنجا جایگاه یهودیان است. در زمان پادشاهی یزدگرد فرزند شاپور، [یهودیان] به درخواست شیشیندخت همسر او بدانجا رهنمون شدند.»[۲] و همچنین در این متن درباره برادر بهرام گور یعنی نرسه یهودکان چنین می‌خوانیم: «شهر خوارزم توسط نرسه پور [زن] یهودی ساخته شد.»[۳]

برای بررسی ژرف‌تر شخصیت بهرام در متون ایرانی و مقایسه آن با روایت‌های تلمودی می‌توان از شاهنامه نیز یاری جست. برای نمونه داستان بهرام گور و براهام یهودی در شاهنامه دارای مشخصه‌های مشترکی با روایتهای تلمودی است.  همانطور که می‌دانیم در شاهنامه تنها دو داستان در پیوند با یهودیان وجود دارد که اتفاقا یکی از آن دو در دوران بهرام گور اتفاق می‌افتد. با این که شاهنامه اشاره‌ای به مادر یهودی بهرام ندارد، اما این که یکی از دو داستان یهودی شاهنامه در زمان بهرام اتفاق می‌افتد خود نشانه قابل توجهی است.

داستان شاهنامه ازین قرار است که بهرام گور که عادت به گشت و گذار در قلمرو خود دارد تصمیم می‌گیرد که شبی را مهمان یک شهروند یهودی شود. این شهروند یهودی به ثروتمندی و بخل شهره است و کنجکاوی شاه درباره او از آنجا آغاز می‌شود که روزی پیرمردی از او که براهام (احتمالا شکلی از ابراهیم) نام دارد به بهرام شکایت می‌برد و می‌گوید که وی مردی بسیار ثروتمند اما بخیل و بیرحم است، و بهرام برای تحقیق درباره درستی شایعات مربوط به براهام به شکل ناشناس به خانه وی می‌رود. بهرام ادعا می‌کند که ره‌گم‌کرده‌ایست که نیاز به جایگاه استراحت برای یک شب دارد، اما براهام به خدمتکارش می‌گوید به این مرد راه‌گم‌کرده بگو این یهودی بسیار فقیر است و خانه‌اش بسیار محقر، و هر شب گرسنه سر بر بالین می‌گذارد و توان پذیرایی از مهمان را ندارد. شاه اصرار می‌کند و می‌گوید اجازه دهید در درگاه خانه شب را سپری کنم و هیچ چیز دیگری نخواهم خواست و پس از اصرار بسیار وی، در نهایت براهام می‌پذیرد که بهرام شب را در درگاه خانه سپری کند اما به چند شرط: نخست این که هیچ چیز نخواهی و دیگر این که اگر اسب تو جایی را خراب کند و یا سرگین بیندازد باید آن را بروبی و جریمه خرابی‌ها را بپردازی.

به طور کلی تاکید داستان بر بخل و مهمان‌آزاری و بیرحمی براهام است، و در نهایت نیز شاه پس از سپری کردن آن شب به دربار بازگشته، براهام را فرا می‌خواند و مامورانی را برای مصادره اموال وی می‌فرستد و بالاخره مامور مصادره به شاه می‌گوید که گنج براهام از خزانه شاه بیشتر است.

در داستان بالا دو نکته وجود دارد که قابل قیاس با برخی روایتهای تلمودی درباره دولت ساسانی است. در تلمود نیز با سوژه «یهودی ثروتمند» که از شاه ساسانی ثروتمندتر است و نیز سوژه مصادره اموال یهودیان توسط دولت ساسانی روبرو می‌شویم. مثلا در یک روایت هنگامی که برخی ربّی‌ها در حال بحث با رَوَ[۴] هستند، وی می‌گوید: «آیا می‌دانید که من چقدر [از اموالم] را پنهانی [به عنوان باج] به درگاه شاپور شاه می‌فرستم؟»[۵] اما بر اساس روایت گویا ربّی‌ها سخن وی را باور نمی‌کردند، تا این که در ادامه روایت چنین می‌خوانیم: «…در همان اثنا [از سوی] درگاه شاپورشاه آمدند و اموال وی را مصادره کردند.»[۶]  باید توجه داشت که قضیه مصادره اموال شخص یهودی توسط دولت ساسانی که در شاهنامه در دوران بهرام گور اتفاق افتاده است (و البته امریست که می‌توانسته در دوران هر کدام از شاهان ساسانی اتفاق افتاده باشد)، در تلمود به دوران شاپورشاه منسوب گشته است. و اما درباره یهودی ثروتمندتر از شاه در تلمود چنین می‌خوانیم: «آخورسردار (اسب‌دار) ربّی (ربّی به تنهایی صفت ربّی یهودا از بزرگان دینی فلسطینی است)  از شاپورشاه ثروتمندتر بود.»[۷] عین همین روایت در فصل بَبَه متصیا ۸۵ الف نیز نقل شده است.[۸] شاید بتوان گفت که تم «یهودی ثروتمندتر از شاه» و نیز «مصادره اموال یهودیان» توسط شاه در دوران ساسانی از تمهای متداول آن دوران بوده است.

اما نکته دیگر در زمینه تطبیق شاپورشاهِ تلمود و بهرام گور شاهنامه مسئله اژدهاکشی است. بر پایه شاهنامه، در سفر بهرام گور به هندوستان، بهرام به درخواست شاه هندیان به نبرد یک اژدهای مزاحم رفته و آن را از بین می‌برد. اما در تلمود داستان پیدایی اژدها چنین نقل شده است: «آیا در زمان شاپورشاه نبود که یک مار [اژدها] پیدا شد که برایش ۱۳ اصطبل پر از کاه می‌گذاشتند و او همه را می‌بلعید؟»[۹] 

اما از همه این روایات جسته و گریخته مهم‌تر، روایات مربوط به ملکه مادرِ ساسانی است که در تلمود از وی با نام «افراهرمز» مادر شاپورشاه یاد شده است، اما همان طور که پیشتر نیز گفته شد، در متون ایرانی، شاه مشهور ساسانی که مادر یهودی داشته است همان بهرام گور بوده است. و اما ملکه افراهرمز شخصیتی برجسته در چندین روایت تلمودی است. او یهودیان را گرامی می‌دارد و ارتباطی دوستانه با برخی از بزرگان دین یهود دارد، هر چند هیچ‌گاه در تلمود از وی به عنوان یک فرد یهودی نام برده نشده است. در یکی از روایتها درباره وی چنین می‌خوانیم: «افرا هرمز مادر شاپورشاه صندوقچه‌ای از سکه‌های طلا برای رو یوسف فرستاد و درخواست نمود که [آن مال] برای انجام امور بسیار مهم مذهبی به کار رود. رو یوسف بسیار اندیشید که چنان امر مهمی چه می‌تواند بودن. آبایه (یکی از ربّی‌ها) بدو گفت:…[هزینه آن مال برای] آزادی زندانیان می‌تواند یک وظیفه مهم باشد.»[۱۰] داستان در نهایت بدانجا می‌رسد که سکه‌های اهدایی ملکه ایران هزینه آزادی زندانیان یهودی از زندان می‌شود، و قاعدتا این زندان باید زندان دولت ساسانی بوده باشد.

افرا هرمز در چند مورد پولهایی به عنوان خیریه برای عالمان یهودی می‌فرستد، هر چند در یک مورد (Baba Bathra 10b) ربّی‌ها در مورد پذیرش مال خیریه از طرف افراهرمز اختلاف نظر دارند، و در موردی دیگر هنگامی‌که افراهرمز حیوان قربانی به منظور انجام امور مذهبی برای ربّی‌ها می‌فرستد (zevachim 116b)، آنها وی را فردی غیر یهودی می‌خوانند. اما در موردی دیگر (Nidah 20b) افراهرمز که ربّی‌ها وی را غیر یهودی می‌دانند از ربّی‌های یهودی راهنمایی در زمینه احکام دین (نجاسات مربوط به نمونه‌های خون) می‌خواهد، و آنها نیز وی را راهنمایی می‌کنند. روایتهای مربوط به افرا هرمز به گونه‌ای هستند که خواننده در مورد باور دینی وی دچار سردرگمی می‌شود تا جاییکه راشی (ربّی شلومو اسحاق مفسر تلمودی قرن دوازدهم و زاده فرانسه) درباره افرا هرمز می‌نویسد: «او (افراهرمز) قوانین مربوط به عادت ماهیانه را رعایت می‌کرد و نزدیک بوده است (گرایش داشته است) که به یهودیت بگرود:»[۱۱] افراهرمز حتی در موردی برای نجات جان یکی از ربّی‌های تلمودی که مورد غضب شاپورشاه قرار گرفته بود، مخفیانه پیکی به نزد وی فرستاده و جان وی را نجات می‌دهد (Ta’anith 24b). به نظر نگارنده مجموع روایتهای مربوط به افرا هرمز که همگی سرشار از ارادت وی به عالمان یهود و علاقه‌اش به یهودیت است فردی را به خواننده معرفی می‌کند که در گذشته یهودی بوده است و به دلیل ازدواج با شاه ساسانی و ورود به دربار به صورت رسمی به دین زرتشت گرویده است، اما در دل همچنان یهودیست. شاید اگر راشی نیز از ازدواج یزدگرد ساسانی با دختر راس الجالوت خبر داشت به جای این اندیشه که افراهرمز تصمیم به گرویدن به یهودیت داشته است به این نتیجه می‌رسید که افراهرمز اصالتا یهودی بوده است. به هر روی شخصیت افراهرمز خود می‌تواند یکی دیگر از نشانه‌های تطبیق بهرام گور متون ایرانی با شاپورشاه تلمودی باشد.

اما نکته‌ای دیگر که می‌تواند در زمینه این پژوهش راهگشا باشد، نام شاهان ساسانی‌ای است که در تلمود از آنها ذکری شده است. در تلمود نام شاپور (یکم و دوم)، یزدگرد و پیروز ذکر شده است. در این میان نام پیروز نه به عنوان نام شاه بلکه به عنوان یک نام که یادآور نام پرنده‌ای خاص است آمده است. اگر بنا به عقیده جفری هرمان[۱۲] نام «شاپورشاه» برای نویسندگان تلمود به صورت صفت کلی برای «شاه ساسانی» به کار رفته باشد[۱۳] (مانند کاربردی که سزار برای رومیان و یا خسرو برای مورخان مسلمان داشته است) به این نتیجه می‌رسیم که تنها شاه ساسانی که به نام در تلمود از وی یاد شده است یزدگرد داماد راس الجالوت یهودیان است.  و بر اساس همین نظریه‌ی جفری هرمان باز می‌توان نتیجه گرفت آن شاپور شاه تلمودی‌ای که از جهاتی شبیه بهرام گور است، همان بهرام گور است که به سبک تلمود از وی با صفت «شاپور شاه» نام برده شده است.[۱۴]

و اما روایت تلمودی جالب توجهی درباره پدر بهرام گور یعنی یزدگرد که قابل انطباق با یک روایت شاهنامه‌ای از دوران انوشیروان ساسانی است کار را پیچیده می‌سازد، و در می‌یابیم که انطباق داستانهای مربوط به دربار ساسانی در تلمود و متون ایرانی همواره قاعده‌مند و شفاف نیست.

همانطور که پیشتر گفته شد در شاهنامه تنها دو روایت مفصل که در آنها از یهودیان نام برده شده است وجود دارد. یکی روایت بهرام گور و براهام است که در بالا بدان اشاره شد، و دیگری داستان انوشیروان و وزیر خوشنامش مهبود، که از قضا این روایت نیز دارای همتایی در تلمود است.

داستان شاهنامه به طور خلاصه چنین است که انوشیروان ساسانی وزیری نیکنام به نام مهبود داشت که خزانه‌دار وی نیز بود، و از آنجا که شاه به وی علاقه و اطمینان ویژه‌ای داشت، فقط خوراکی را می‌خورد که در آشپزخانه مهبود تهیه می‌شد، و نیز دو پسر مهبود آشپزان شاه بودند. اما از سویی یکی از کارکنان قدیمی دربار به نام زروان به موقعیت مهبود و خانواده‌اش نزد شاه بسیار رشک می‌ورزید و در تلاش برای تخریب چهره مهبود در دربار بود. زروان دوستی یهودی داشت که گاهگاهی به دربار می‌آمد و در یکی از دیدارها زروان دانست که دوست یهودی‌اش به انجام جادو تواناست، پس زروان به این اندیشه افتاد که از توانایی مرد یهودی برای از میان برداشتن رقیب دیرینه یعنی مهبود استفاده کند. پس مهبود داستان را با مرد یهودی در میان نهاد. مرد یهودی گفت که توانایی مسموم کردن خوراک شاه را تنها با یک نگاه دارد، فقط کافیست که زروان بتواند به بهانه‌ای دستمال زرینی که روی خوراک را می‌پوشاند برای لحظه‌ای کنار بزند تا وی بتواند با نگاه آن را مسموم کند، و پس از آن زروان می‌تواند شاه را از وجود سم در خوراک آگاه سازد تا شاه تصور کند که خاندان مهبود سعی درمسمومیت شاه و در نهایت قتل وی داشته‌اند. بالاخره روزی زروان و مرد یهودی بر سر راه پسران مهبود قرار گرفتند و زروان از آنها خواهش کرد که تنها یک بار اجازه دهند او خوراک خوش عطر و بوی شاه را ببیند و پسران مهبود دستمال از خوراک برگرفتند و چشم مرد یهودی به خوراک افتاد و با جادوی نگاه وی در دم خوراک شاه مسموم شد. زروان شاه را از وجود سم در خوراک آگاه کرد و شاه برای راستی‌آزماییِ ادعای زروان به پسران مهبود گفت تا از خوراکی که آماده کرده‌اند بخورند، و دو پسر مهبود نیز بی‌خبر از همه جا از خوراک خوردند و در دم جان سپردند، و مهبود نیز به جرم خیانت اعدام شد. نکات کلیدی این روایت شاهنامه‌ای که اشتراکات جالب توجهی با رویات تلمودی دارد ازین قرارند: دستکاری خوراک شاه ساسانی توسط یهودیانی که در دربار حاضرند، و استفاده از جادوی مربوط به خوراک توسط آنان.

و اما روایت تلمودی مورد نظر ازین قرار است: «روزی امیمر[۱۵]، مار زوترا[۱۶] و رو آشی[۱۷] (هر سه تن از ربّی‌های مشهور قرون ۴ و ۵ میلادی در بابل هستند) در درگاه شاه یزدگرد نشسته بودند که خوراک‌آور شاه از کنار آنان عبور کرد، رو آشی متوجه شد که مار زوترا [از عطر و بوی خوراک] کبود شده است، پس دست در خوراک برد و با سر انگشت  ذره‌ای از خوراک برداشته و در دهان وی (مار زوترا) گذاشت.[۱۸] خوراک آور شاه گفت: «تو خوراک شاه را غیرقابل استفاده کردی.» [نگهبانان] پ رسیدند: «چرا چنین کردی؟» او (رو آشی) پاسخ داد: «مردی که آن خوراک را طبخ کرده، خوراکی غیرقابل خوردن [توسط شاه] آماده کرده است. (خوراک مناسب مصرف توسط شاه نیست).» آنان (نگهبانان) پرسیدند: «چرا؟»، او پاسخ داد: «من متوجه شدم که تکه‌ای گوشت جذامی گراز در خوراک است.» آنان (نگهبانان) خوراک را جوریدند اما چیزی در آن نیافتند.» در آن هنگام [رو آشی] انگشت خود را درون خوراک فرو برد و گفت آیا اینجا را گشته‌اید؟ آنها (نگهبانان) آن قسمت را جوریدند و [آنچه رو آشی گفت را] یافتند.

ربّی‌ها از رو آشی پرسیدند: «چگونه توانستی به اتکا بر معجزه آن کار (قرار دادن گوشت فاسد گراز در خوراک) را انجام دهی؟» او (رو آشی) پاسخ داد: «[در آن هنگام] دیو جذام را دیدم که بر سر او (احتمالا خوراک‌آور شاه یا نگهبان) می‌چرخید.»[۱۹]

همان گونه که دیده می‌شود هر دو داستان دارای شاخصه‌های مشترکی هستند، هر چند تفاوتهایی نیز دارند. طرح کلی هر دو داستان چنین است که یهودیانی در دربار شاه حضور دارند که به کمک معجزه/جادو خوراک شاه را فاسد یا مسموم می‌کنند. اما بارزترین تفاوتها تفاوت شاهان داستان هستند یعنی انوشیروان در شاهنامه و یزدگرد در تلمود. نکته مهم مثبت بودن چهره یهودیان در روایت تلمودی و منفی بودن آنان در داستان شاهنامه‌ایست. در واقع با این که رو آشی دو بار دست در خوراک شاه می‌برد، اما هر دو بار با نیت مثبت است؛ بار اول برای خوراندن خوراک به مار زوترا است که هوس آن را دارد و بار دوم برای نجات جان خودش و احتمالا همراهانش خوراک شاه را به یاری معجزه فاسد و غیرقابل استفاده می‌کند و در نهایت باید توجه داشت که  واژه معجزه در تلمود برای کاری به کار رفته است که در شاهنامه جادو خوانده شده است.

بررسی روایتهای مربوط به شاهان ساسانی در تلمود نشان می‌دهد که هر چند برای مثال نام بهرام گور -که بر طبق متون ایرانی مادری یهودی دارد- در تلمود دیده نمی‌شود، اما حوادث و اعمالی منسوب به او را می‌توان در روایاتی پراکنده یافت. پس می‌توان روایتهای تلمودی مربوط به شاهان ساسانی را -فارغ از نام شاه در روایت مربوطه- مورد بررسی قرار داد و با مقایسه آنها با روایات ایرانی به نتایج جالب توجهی دست یافت. دودیگر این که می‌بایست نام شاپورشاه را -که در بیشتر روایتهای تلمودیِ مربوط به دربار ساسانی دیده می‌شود- یک صفت کلی برای نامیدن همه شاهان ساسانی در نظر گرفت. سه‌دیگر این که با در نظر گرفتن همه این موارد باز ممکن است در روایت‌هایی مانند روایت مهبود و انوشیروان و همتای تلمودی‌اش با پیچیدگی‌هایی مواجه شویم که شاید با مراجعه به منابع دیگری مانند آثار مورخین ایرانی/اسلامی بتوانیم درباره آنها نیز به نتایجی قطعی‌تر و روشن‌تر دست یابیم. در نهایت باید دقت داشت که تلمود بابلی یک اثر تاریخی نیست، و نمی‌توان به تاریخ‌های احتمالی همزمانی ربّی‌ها و شاهان و حوادث دوران آنها استناد و تکیه کرد و یا لزوما هر روایتی که درباره ساسانیان در آن آمده است را واقعیت تاریخی پنداشت.

کتابنامه

– Daryaee, Touraj, Šahrestānīhā-ī Ērānšahr: a Middle Persian text on late antique geography, epic, and history: with English and Persian translations and commentary, Costa Mesa, CA: Mazda Publishers.

– Epstein, Isidore, ed. The Babylonian Talmud: Translated, into English with Notes, Glossary, and Indices. London: The Soncino Press, 1935-1948. Online version: Reuven Brauner (ed.), Reformatted Soncino Talmud, available at http://halakhah.com/indexrst.html

– Shai Secunda, The Iranian Talmud: Reading the Bavli in Its Sasanian Context, (Philadelphia: University of Pennsylvania Press, 2013), 6.

– Jason Mokhtarian, Rabbis, Sorcerers, Kings, and Priests: The Culture of the Talmud in Ancient Iran, (Oakland: University of California Press, 2015).

– Azadeh Ehsani Chombeli, Historical, Mythical and Religious Narratives of the Babylonian Talmud in their Middle Persian Context (PhD Thesis, Concordia University, 2018)..


[۱] Daryaee, Touraj, Šahrestānīhā-ī Ērānšahr: a Middle Persian text on late antique geography, epic, and history: with English and Persian translations and commentary, Costa Mesa, CA: Mazda Publishers, 2002, 27.

[۲] Daryaee, 2002,28.

[۳] همان.

[۴] رَوَ صفت ربّی «َاَبَه بن یوسف بَر حَمَه» از ربّی‌های قرن ۴ میلادی و متولد تیسفون بوده است.

[۵] Reformatted Soncino Talmud, available at http://halakhah.com/indexrst.html, Haggiga 5b.

[۶] Haggiga 5b.

[۷] Shabbath 113b.

[۸] Bava Meziya 85a

[۹] Nedarim 25a.

[۱۰] Baba Bathra 8a-8b.

[۱۱] Shai Secunda, The Iranian Talmud: Reading the Bavli in Its Sasanian Context, (Philadelphia: University of Pennsylvania Press, 2013), 6.

[۱۲] Geofrey Herman

[۱۳] Jason Mokhtarian, Rabbis, Sorcerers, Kings, and Priests: The Culture of the Talmud in Ancient Iran

(Oakland: University of California Press, 2015),75. And See Azadeh Ehsani Chombeli, Historical, Mythical and Religious Narratives of the Babylonian Talmud in their Middle Persian Context (PhD Thesis, Concordia University, 2018) 57-58.

[۱۴] نکته جالب درباره کاربرد ترکیب شاپور شاه به عنوان صفت، کاربرد آن به عنوان صفت برای «رو شموعیل نهاردعایی» است که برای مثال در فصل بَبَه بَترَه ۱۱۵ ب شاپورشاه صفت شموعیل است.

[۱۵] Amemar

[۱۶] Mar Zutra

[۱۷] Rav Ashi

[۱۸]بر پایه روایتی از تلمود (فصل کتوبوت ۶۱ الف) هر خوراکی که عطر بسیار قوی‌ای دارد و یا ترش مزه است می‌تواند جان مردی که در معرض بو قرار دارد اما از آن نچشیده است را به خطر بیندازد، و بر پایه همین باور است که رو آشی هنگامی که می‌بیند مار زوترا از بوی خوراک کبود شده است از خوراک به وی می‌چشاند.

[۱۹] Ketub. 61a-b.


برچسب ها : ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , پرونده , شماره ۲۳
ارسال دیدگاه