آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » سایه‌ی تاریک کاج‌ها

سایه‌ی تاریک کاج‌ها

غلامرضا رضایی|داستان کوتاه نشر نیماژ|چاپ اول سال ۱۳۹۵|۱۱۰صفحه مجموعه داستان سایه‌ی تاریک ماه، شامل هفت داستان کوتاه است. داستان‌ها بومی هستند. اما گاهی متوجه نمی‌شویم که مکان داستان کدام شهر از ایران است. نشانه‌ها را که دنبال می‌کنیم، تنها درمی‌یابیم که گاهی فضای شهری ندارند و مکان، هم برایمان آشناست و هم غریبه. این نامطمئنی، […]

سایه‌ی تاریک کاج‌ها

غلامرضا رضایی|داستان کوتاه

نشر نیماژ|چاپ اول سال ۱۳۹۵|۱۱۰صفحه

مجموعه داستان سایه‌ی تاریک ماه، شامل هفت داستان کوتاه است. داستان‌ها بومی هستند. اما گاهی متوجه نمی‌شویم که مکان داستان کدام شهر از ایران است. نشانه‌ها را که دنبال می‌کنیم، تنها درمی‌یابیم که گاهی فضای شهری ندارند و مکان، هم برایمان آشناست و هم غریبه.

این نامطمئنی، تنها محدود به مکان داستان‌ها نیست. بلکه گاهی زمان هم دستخوش این عدم اطمینان می‌شود و فضای حاکم بر داستان‌ها هم اینگونه است. خواننده به شخصیت‌ها اطمینانی ندارد و عدم ثبات رفتار را در آنها می‌بیند. فضای داستان‌ها کمی وارد سورئالیسم می‌شوند و کمی هم آغشته به ژانر وحشت هستند. اما آنقدری نیست که از باورپذیری دور شود.

حکایت‌گر هر داستان، از منطق برخوردار است و ذهنی سالم دارد، اما فضای سورئال، او را هم دربرمی‌گیرد. تمام داستان‌ها به غیر از «مسافرخانه‌ی چهار باغ» دارای راوی اول شخص هستند. این داستان در یک هتل ارزان قیمت در شهر اصفهان روایت شده و روای به علت استخدام در یک کار، مجبور است چند روز در این هتل اقامت داشته باشد. شاید این تنها داستان از مجموعه باشد که کمی از فضای سورئال دور است.

داستان «هزارمین شب مادام ریتا» روایتگر زنی مسن در اصفهان است که درگیر و دار بمب‌باران هوایی جنگ، با شوهر مُرده‌اش زندگی می‌کند و راوی نشانه‌های این همزیستی را از رفتار او در‌می‌یابد.

«صخره‌های مرجانی» به صورت خاطره‌های پراکنده‌ی سربازی به نگارش درآمده که در شهر دورافتاده‌ای محاط شده در آب، در حال گذراندن دوره‌ی سربازی است. او با پسری به نام ذبیح آشنا می‌شود. روند پیشروی داستان، حول اتفاقاتی است که در این شهر برای ذبیح می‌افتد.

«ضیافت کوچک شبانه» فضایی به نسبت ترسناک‌تر از بقیه‌ی داستان‌ها دارد. زن و مرد جوانی برای زندگی به خانه‌ی قدیمی و خالی از سکنه‌ی پدر مرد می‌روند و بعد از تعمیر و بازسازی خانه، آنجا سکونت می‌کنند. اما با فضای وهم‌انگیز خانه مواجه می‌شوند که با بارداری زن و به دنیا آمدن فرزندشان، این وهم و نشانه‌های آن شدت می‌گیرد.

داستان «سایه‌ی تاریک کاج‌ها» که نام کتاب هم برگرفته از این داستان است، یک داستان در فضای سلاخ‌خانه است. داستان پر از روایت‌های بومی و خرافه‌ی آدمهایی است که در این سلاخ‌خانه کار می‌کنند.

لوکیشن داستان «دو به هیچ» روی یک تپه است. تپه‌ای که مردم شهر برای بهترین دیدن مسابقه‌ی فوتبال از طرف فرستنده‌ی تلویزیونی کشور عراق، تلویزیون‌هایشان را آنجا می‌برند و با باتری ماشین روشن می‌کنند تا بتوانند مسابقه را ببینند. گروهی از جوان‌ها حین دیدن مسابقه، روی این تپه به ناشناسی برمی‌خورند. ناشناسی که بار سورئال داستان، روی داناییِ نصفه نیمه‌ی اوست.

در «نوشته‌های شفاهی» با موضوع تکراری نویسنده بودن یکی از شخصیت‌ها روبرو می‌شویم که از زاویه‌ی دید دیگری به تصویر کشیده شده. نویسنده‌ای که تمام زندگی‌اش را از دست داده و زن و فرزندش او را ترک کردند و او هم دیگر چیزی نمی‌نویسد. بلکه داستان‌های عجیبش، تمامی شفاهی هستند و به جای نوشتن، آنها را می‌گوید.

در تمام داستان‌ها با فضاسازی خوب و خرده‌روایت‌هایی طرف هستیم که داستان را بالاتر از ایده و ماجرایش می‌برند و کسالت را از خواننده می‌گیرند.

بریده‌ای از داستان صخره‌های مرجانی|صفحه‌ی ۲۲:

دو هفته از آمدنم گذشته، هنوز عادت نکرده‌ام. این جور که می‌گویند جزیره یک زمانی تبعیدگاه بوده. به نظرم آنقدرها جای بدی نمی‌آید. فقط شرجی‌هایش کمی آزار می‌دهند.کافی‌ست چند دقیقه بروی بیرون. عرق از تمام مساماتت راه می‌افتد. خدا بخواهد تا ده دوازده روز دیگر شرجی‌ها تمام می‌شوند. هفته‌ی اول گشتی زدم توی شهر. بازار خوبی دارد. بعضی از اجناسش از آن طرف خلیج می‌آیند. اینجور که دیده‌ام همه‌ی مغازه‌دارهایش بومی‌اند. آدم‌های خونگرمی‌اند. با غریبه‌ها بد تا نمی‌کنند. به خصوص با سربازها. شاید به خاطر اینکه جزیره کوچک است و همه با هم آشنایند. با یکی از سربازها رفیق شده‌ام. راننده است. آدم خوبی به نظر می‌آید. اسمش ذبیح است. دانشجو بوده، مثل خودم درس را نیمه کاره رها کرده.

گلپر فصاحت


برچسب ها :
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , شماره ۱۹ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
ارسال دیدگاه