آخرین مطالب

» شماره ۲۴ » دهه ۴۰ و مشق‌های دیگر (شمیم بهار)

دهه ۴۰ و مشق‌های دیگر (شمیم بهار)

دهه ۴۰ و مشق‌های دیگر نویسنده: شمیم بهار نشر بیدگل چاپ اول ۱۳۹۸ ۳۸۵ صفحه ۴۰ هزار تومان کتاب «دهه۴۰ و مشق‌های دیگر» منتخبی از نوشته‌های شمیم بهار بین سال‌های ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۵ است که با صلاح‌دید و نظر خود نویسنده انتخاب شده و «مشق» نام گرفته است. این کتاب، دارای سه دفتر است: دفتر […]

دهه ۴۰ و مشق‌های دیگر (شمیم بهار)

دهه ۴۰ و مشق‌های دیگر

نویسنده: شمیم بهار

نشر بیدگل

چاپ اول ۱۳۹۸

۳۸۵ صفحه

۴۰ هزار تومان

کتاب «دهه۴۰ و مشق‌های دیگر» منتخبی از نوشته‌های شمیم بهار بین سال‌های ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۵ است که با صلاح‌دید و نظر خود نویسنده انتخاب شده و «مشق» نام گرفته است. این کتاب، دارای سه دفتر است: دفتر اول به داستان‌های شمیم بهار اختصاص یافته که اولین بار بین سال‌های ۴۳ تا ۵۲ در مجله «اندیشه و هنر» منتشر شده است. دفتر دوم، مجموعه یادداشت‌ها و نقدهای ادبی و سینمایی شمیم بهار است که بین سال‌های ۴٢ تا ۴٨ نوشته شده. همچنین یک راهنمای فیلم که بهار در آن ٢۴ فیلم را به صورت مختصر معرفی و ٧ فیلم را به تفصیل و با جزئیات کامل معرفی و نقد کرده و دفتر سوم، تنها فیلمنامه‌ای است که از بین فیلمنامه‌های تمام و ناتمام نیمه اول دهه ۵۰ از این نویسنده باقی مانده است.

این کتاب اولین کتاب شمیم بهار است که از پسِ پنجاه سال سکوت و انزوای او در دسترس قرار می‌گیرد. شمیم بهار داستان‌نویس، مدرس دانشگاه و منتقد ایرانیِ متولد ١٣١٧ است. او در دهه ۵۰  همراه هوشنگ گلشیری، حمید سمندریان و چند تن دیگر در گروه نمایش دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به مدیریت بهرام بیضایی درس می‌داد. شمیم بهار حاصل جریانی است که در دهه ۴۰ تا ۵۰ در نشریات نوگرای ادبی شکل گرفت. دورانی که دربرگیرنده نوگراترین جریان‌های ادبی ایران بود. او در اوایل دهه ۴۰ با آیدین آغداشلو، علی گلستانه و بیژن الهی در دوره پنجم مجله اندیشه و هنر مشغول نوشتن شد و طی سال‌های ۴۴ تا ۴۷ سرپرستی بخش ادبیات و هنرهای این مجله را بر عهده گرفت. می‌توان گفت او این نشریه را تبدیل به محلی کرد برای تجربه‌ی نوگرایی در داستان‌نویسی معاصر ایران و بسیار تلاش کرد تا معیارهای نقد ادبی جدید جهان را در بررسی داستان‌نویسی ایران به کار ببرد.

شمیم بهار هم نقد می‌نوشت و هم داستان. او نقدی فنی می‌نوشت که صرفا معطوف به متن بود، نقد صریح و مقایسه‌ای. راه و روش نقدنویسی خاص خود را داشت که با نوعی نثر غریب و املای نامتعارف کلمات همراه بود. او، با نام فرامرز خیبری، مقالاتی انتقادی-ادبی هم درباره شعر در مجله‌ی اندیشه و هنر می‌نوشت. داستان‌های شمیم بهار اغلب توصیفی از بحران و ناامیدی‌های احساسی روشن‌فکران است. داستان‌ها به دلیل حضور شخصیت‌های پیوسته و تکرارشونده در کنار هم یک کلیت را تشکیل داده‌اند، کلیتی که شاید بیانگر دغدغه‌ها و رفتارهای قشر روشن‌فکر دهه ۳۰ و ۴۰ است. تمامی این داستان‌ها محتوایی عاشقانه دارند و به شیوه آثار داستان‌نویسانی چون سلینجر نوشته شده‌اند. فعالیت اصلی او نوشتن نقدهای سینمایی بود و این کار را با جدیت بسیار انجام می‌داد تا جایی که برای نوشتن نقد بر یک فیلم چندین بار به سینما می‌رفت و فیلم را از زوایای مختلف می‌دید.

شمیم بهار پس از دهه ۵۰ خلوت گزید و دیگر در نشریات ادبی چیزی ننوشت، اما هرازگاهی به کارگردانان جوان در فیلم‌سازی کمک می‌کرد. انزوا و سکوت خودخواسته بهار، او را در میان مریدانش به چهره‌ای اسرارآمیز و اسطوره‌ای تبدیل کرد. بهار تاثیر به سزایی بر بیژن الهی، آیدین آغداشلو، قاسم هاشمی‌نژاد، خسرو دهقان و بهزاد رحیمیان گذاشت، تا جایی که آیدین آغداشلو درباره‌ی او می‌گوید:‌ «شمیم بهار تاثیرگذارترین مرشدی است که در عمرم شناخته‌ام و چه بسیار –اگر نگویم که همه چیز را– از او آموخته‌ام و بیشتر از همه، نفس جستجوکردن و دقیق بودن و درست نگاه کردن و نترس بودن را…»

شمیم بهار را باید از آغازگران مدرنیسم در یک مفهوم فکری و ساختاری در فرآیند انکارناپذیر دوره‌ای تاریخی که تمایل به فرم‌های غیر رئالیستی و عینی‌نما در جامعه‌ ادبی داشت دانست. او علاوه بر این که خود بسیار خاص و منحصر به فرد می‌نوشت، به عنوان ناشر موسسه «پنجاه و یک»، کتاب‌های ارزشمندی در ادبیات مدرن ایران از نویسندگانی چون بهمن فرسی، قاسم هاشمی‌نژاد، غزاله علیزاده، بیژن الهی و شهرنوش پارسی‌پور چاپ و منتشر کرد. بهار با مطالعه ادبیات آمریکا و بازخوانی دقیق آثار سوررئالیستی، اکسپرسیونیستی و حتی رمان نو فرانسوی، از قالب داستان مرسوم ایرانی خارج شده و راوی فضاهای شاعرانه می‌شود. او مدرن بودن را در شکل نوعی رابطه‌ ذهنی با احساسات و اشیا می‌داند. بهار در داستان‌هایش حول محور عشق می‌نویسد، عشقی که هرگز به وصال نمی‌رسد. به خوبی پیداست که او از همینگوی، سلینجر و ناباکوف بسیار فرا گرفته است. ویژگی اصلی داستان‌های شمیم بهار، حلقه‌ای بودن آنهاست. داستان‌ها وحدت زمانی، مکانی، شخصیتی و حتی درون‌مایه‌ای دارند و در عین مستقل بودن، در یک واحد کلی و بزرگ به هم مرتبط می‌شوند. داستان‌های بهار نماینده‌ یک دوره و طبقه در تاریخ معاصر ایران است. جوانان ناامیدی که به انزوا پناه می‌برند، زندگی ماشینی و مدرنیسم کم‌کم آنها را دربر می‌گیرد، در روابط عاشقانه خود شکست می‌خورند و چیزی جز تنهایی، غم و ناکامی برایشان نمی‌ماند. به عنوان مثال داستان «ابر بارانش گرفته‌ست» ماجرای جوانی است به نام منوچهر که در نامه‌هایی که برای دوستش می‌نویسد از عشقش به دختری به نام گیتی می‌گوید. منوچهر روزنامه‌نگاری است که درگیر حوادث روزانه شهر و روزمرگی است و آشنایی با گیتی، زندگی او را دچار تغییر می‌کند. گیتی یک روشن‌فکرِ کتاب‌خوان است و بسیار به ادبیات علاقه دارد… منوچهر پس از مدتی، به خاطر علاقه به گیتی، به ادبیات علاقمند می‌شود و در این میان علاقه‌ی ویژه‌ای به هملت پیدا می‌کند، هملت در واقع حکم کلید داستان را دارد…

برشی از کتاب

«توی اداره من اتاقی چیزی نداشتم یعنی اینجا از این حرف‌ها نداریم و کار روزنامه است و من زیاد اصلا توی اداره نیستم و کارم را همان گوشه‌کنارها می‌کنم این بود که دیدم اگر گیتی بیاید توی اداره و راست بیاید سراغ من بچه‌ها هزار و یک فکر می‌کنند خلاصه کارها را یک طوری جور کردم و بارانی یکی از بچه‌ها را گرفتم آمدم پایین بیرون صبر کردم تا با تاکسی رسید می‌خواست پیاده شود که من اشاره کردم و سوار شدم…»

خوشه شایان


برچسب ها : ,
دسته بندی : شماره ۲۴ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
ارسال دیدگاه