آخرین مطالب

» شماره ۲۵ » باتیست چگونه مرد

باتیست چگونه مرد

نویسنده: آلن بلوتی‌یر ترجمه: ابوالفضل الله‌دادی نشر نو، چاپ اول ۱۳۹۸، ۲۰۴ صفحه، ۳۰ هزار تومان داستان باتیست چگونه مرد اولین داستانی است که از آلن بلوتی‌یر در ایران ترجمه شده است. ده‌ها داستان از این نویسنده همچون افسون، واحه، رویا‌ها و چند داستان دیگر در فرانسه با اقبال مواجه شده است. او تا کنون […]

باتیست چگونه مرد

نویسنده: آلن بلوتی‌یر

ترجمه: ابوالفضل الله‌دادی

نشر نو، چاپ اول ۱۳۹۸، ۲۰۴ صفحه، ۳۰ هزار تومان

داستان باتیست چگونه مرد اولین داستانی است که از آلن بلوتی‌یر در ایران ترجمه شده است. ده‌ها داستان از این نویسنده همچون افسون، واحه، رویا‌ها و چند داستان دیگر در فرانسه با اقبال مواجه شده است. او تا کنون موفق به دریافت جوایز متعددی از جمله جایزه‌ی حرفه‌ای ادبی و جایزه‌ی والری لارباود شده است. او برای داستان باتیست چگونه مرد، تا کنون جوایزی چون جایزه ادبی دسامبر و جایزه ژان ژیونو و جایزه موتار آکادمی فرانسه را دریافت کرده است.

باتیست چگونه مرد، داستان پسری نوجوان، تنها بازمانده‌ی گروگان‌گیری یک خانواده‌ی فرانسوی توسط گروهکی تروریستی است. او را به منظور تربیت جنگجویی جوان، از خانواده‌اش جدا کرده‌اند. باتیست که ناخواسته عضوی از این گروهک افراط‌گرا شده بود، حالا خود را «یومایی» می‌نامد. نامی که گروگان‌گیران روی او نهاده‌اند.

 او درحالی که بسیاری از وقایع را از خاطر برده است، با شخصی که روبرویش نشسته است و ممکن است بازجو یا روانشناس باشد صحبت می‌کند. بخش اول داستان با دیالوگ‌های روان و پر کشش این دو آغاز می‌شود. در بخش دوم، راوی دانای کل داستان را ادامه می‌دهد؛ و تمام هفت بخش داستان، با همین الگو پیش می‌رود.

در طول داستان باتیست طی صحبت با بازجو/روانشناس، وقایع را به آرامی به خاطر می‌آورد: وقایع هولناکی که نویسنده بدون تشریح و تفصیل تصاویر خشن، با لطافت قلمش آنها را در ذهن خواننده می‌آفریند. او با گذاشتن فضاهای خالی و فاصله‌های زیاد، سکوت‌های بین جمله‌های باتیست را نشان می‌دهد و خواننده را با ناپایداری ذهن باتیست همراه می‌کند:

«باتیست یک‌باره نمُرد

اما یه روز، با یک سنگ مارمولکی رو له کردم که خوابیده بود

به خودم گفتم احتمالاً هرگز قبلش این کار رو نکردم.

-قبلِ چی؟

-قبل از اینکه گرسنه و تشنه‌م باشه.

-اون وضعیت تو رو نسبت به حیوونا بی‌رحم کرد؟

همین جوری؟

-بی رحم نسبت به حیوانات نه

فقط حیوون‌ها رو دوباره در جایگاهشون قرار دادم

نمی‌دونم می‌تونید بفهمید

آدم خودش تبدیل به حیوون می‌شه

یعنی

تقریباً حیوون

جسم قبل از مغز می‌خواد زنده بمونه

ظاهراً نرم‌تنانی وجود دارند که بیش از پونصد سال زندگی می‌کنند و مغزِ نرم‌تنان…

-راستش متوجه نمی‌شم

تو داری می‌خندی

اولین باره.

-بله

به مغزِ شما فکر می‌کنم که متوجه هیچ چیز نمی‌شه…»

بسیاری از صحنه‌ها، تلفیقی از شاعرانگی و خشونت است. باتیست شب‌های بی‌خوابی‌اش را به یاد می‌آورد، ستاره‌های بیشمار، در آسمان کویر، صدای باد، و صداهای شب.

«… زیر خیمه‌ها که در تمام طول شب نور چراغ‌ها می‌لرزید، چندین مرد نمی‌خوابیدند و مثل وسط روز نگهبانی می‌دادند. گاهی صدای خنده‌ها، حتی خنده‌های بلند دیوانه‌وار را می‌شنید که پس از آه‌های ناشی از رضایت، دوباره به زیباترین شکل طنین‌انداز می‌شد. از خودش می‌پرسید آیا طرح یک قتل عام آنها را آنقدر خوش اخلاق کرده است. و چطور آدمکش‌های متعصب می‌توانستند شوخ‌طبع باشند…»

بلوتی‌یر با بی‌طرفی، جنبه‌هایی واقعی از زندگی گروگان‌گیر‌ها را نشان می‌دهد و با خلق صحنه‌هایی از خصوصیات اخلاقی تروریست‌ها، مثل تغییر رفتار مدام «از خشونت به چیزی که شبیه مهربانی بود»، روند اضمحلال باتیست را با تصاویری آمیخته از وحشت، زیبایی، ترس و ایمان روایت می‌کند. او می‌گوید ماجرای این کتاب را با الهام از گروگان‌گیری خانواده‌ای توسط تروریست‌های بوکوحرام در سال ۲۰۱۳ نوشته است. بلوتی‌یر در کتاب خود، جنبه‌هایی از میل انسان به شرارت را به تصویر کشیده است و در عین حال قضاوت را بر عهده‌ی خواننده گذاشته و اینچنین، از پیچیدگی‌های ذاتی انسان، رمانی جذاب، روان و ساده آفریده است.

ایلناز نواب‌پور


برچسب ها : , ,
دسته بندی : شماره ۲۵ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
ارسال دیدگاه