خبرهای ویژه
- مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد تو سرم
- درد سیاوش
- توصیف منطق عشق و عقل در زندگی جین ایر
- فلات سبز مهآلود
تاریخ انتشار : 2018/06/16 - 17:52
صورت در شعر و صورت شعر نیمایی؛سعید سلطانی طارمی
صورت و شکل آثار ادبی به ویژه شعر همواره از دو جنبه بررسی شده است : ١) شکل یا صورت بیرونی این وجه شکل و صورت همان است که قدما به آن قالب میگفتند. قالبهای شعری مثل غزل، مثنوی، قطعه، قصیده و…هر صورت و قالبی هم دارای قواعد و قوانین بیانعطافی بود که عنان آن […]

صورت و شکل آثار ادبی به ویژه شعر همواره از دو جنبه بررسی شده است :
١) شکل یا صورت بیرونی
این وجه شکل و صورت همان است که قدما به آن قالب میگفتند. قالبهای شعری مثل غزل، مثنوی، قطعه، قصیده و…هر صورت و قالبی هم دارای قواعد و قوانین بیانعطافی بود که عنان آن قوانین هم در دست قافیه بود، یعنی طرز قرار گرفتن قافیه ها یا عملکرد آنها بود که به قالبها واقعیت میبخشید. قافیه هم دارای قواعد و قوانین مفصل و دقیقی بود که مانند انقلابیهای محافظهکار شده هیچگونه تخطی یا اصلاحی را برنمی تابید و هر نوع اشتباه یا تخطی از حدود آن سبب استهزا و ریشخند میشد و خطار کار مستوجب مجازات سنگینی بود. نالههای مولوی را از قافیه به خاطر داریم و اگر مولوی پرستان دو آتشه تحمل کنند خواهم گفت که او در جای خود شاعری است که بیش از همه به قافیه پرداخته است و شکوههای مولوی همه از این امر ناشی میشود که قافیه عنصری سخت خود مختار است و به اراده شاعران گردن نمینهد. بههرحال صورت شعر مولوی در طول و عرضش به شدت به قافیه مدیون است.
اقتدار قافیه در شعر فارسی چنان آکنده از نعمت و نقمت است که میتوان گفت همه زیبایی و زشتی شعر فرع وجود آن است و قافیه است که سازمان فکری، موسیقیایی و زبانی شعر را سامان میدهد، تاثیر آن را دو چندان میکند یا از تاثیر آن میکاهد. پس نخستین قدم در هر گونه تغییر در شعر فارسی ایجاد تغییر در ضوابط و کارکرد قافیه را ضروری میکرد از این روست که نیما در نامهای به شخصی به نام “مفتاح” وقتی سخن از تحولات شعر میگوید ابتدا او را به “انهدام قافیه” دعوت میکند. و نخستین حرکات نوآورانه هم در عرصه قافیه ظهور میکند.
پس، قالب و صورت بیرونی شعر ضابطهمند و شناخته شده است. مثلاً شعری که هر بیت آن قافیه مستقلی دارد مثنوی است و ما در شناخت شکلهای مختلف شعر به چگونگی قرار گرفتن قافیهها توجه میکنیم. بعد از آن است که وزن و مسایل دیگر آن را مورد توجه قرار میدهیم. تنها در شعر نیمایی است که قافیه، با حفظ موقعیت تاثیر گذاری و ارزش موسیقایی خود هیمنه پرنخوت خود را از دست میدهد. در شناخت قالب بیرونی شعر نیمایی به جای قافیهها، به کمیت مصراعها، توجه میکنیم اگر در شعر کلاسیک چگونگی قرار گرفتن قافیه، یازده و به قولی دوازده نوع صورت و قالب را ایجاد کرده است، در تحولی که نیما ایجاد کرد در کل شعر فارسی تنها یک صورت بیرونی وجود دارد و شاعر همه دریافتها و احساسها و اندیشه هایش را بایک صورت کلی سامان میدهد که اساس آن بر حذف اقتدار قافیه و انهدام تساوی طولی مصراعها استوار است. اما این صورت بیرونی و شکل ظاهری تقریباً هیچ تاثیری در کیفیت شعری شعرها نمیگذارد. مثلاً هر اثر که ابیات آن قافیه مستقلی دارد مثنوی است ولی این که آن اثر چقدر شعر است یا اعتبار هنری آن تا چه پایه است هیچ ربطی به این شکل ندارد. یا شکل بیرونی همه غزلهای فارسی مشترک است، اما ارزش شعری غزلها هیچ با هم برابر نیست و این نکته ای است که باید در جایی دیگر جستجو شود. همچنین است در شعر نیمایی که صورت ظاهری آن نشان دهنده ارزش هنری آثار شعری نیست. تنها سبب میشود که آن را از انواع دیگر شعر فارسی تشخیص دهیم.
برچسب ها : برگ هنر , شعر , نیما
دسته بندی : پرونده

شماره ۲۷ ژیل دلوز