آخرین مطالب

» شماره ۳۴ » نجات امر زیبا: پسا-اخلاق و زیباحسیک خُرد (خوانشی از رمان خانه‌ی گربه‌ها)

نجات امر زیبا: پسا-اخلاق و زیباحسیک خُرد (خوانشی از رمان خانه‌ی گربه‌ها)

مهدی رفیع «در میان همه‌ی آفریدگان خداوند فقط یک آفریده هست که نمی‌توان او را زیر زور تازیانه به بردگی گرفت، آن هم گربه است.» مارک تواین امروز ادبیات پیشروی جهان نمی‌تواند خود را از درگیری با پرسش‌های هستی‌شناختی و فلسفی انسان در ظریف‌‌ترین انحناهای آن جدا کند، هم‌چنان که بزرگ‌ترین رمان‌نویسان قرن‌های گذشته، ادبیات […]

نجات امر زیبا: پسا-اخلاق و زیباحسیک خُرد  (خوانشی از رمان خانه‌ی گربه‌ها)

مهدی رفیع

«در میان همه‌ی آفریدگان خداوند فقط یک آفریده هست که نمی‌توان او را زیر زور تازیانه به بردگی گرفت، آن هم گربه است

مارک تواین

امروز ادبیات پیشروی جهان نمی‌تواند خود را از درگیری با پرسش‌های هستی‌شناختی و فلسفی انسان در ظریف‌‌ترین انحناهای آن جدا کند، هم‌چنان که بزرگ‌ترین رمان‌نویسان قرن‌های گذشته، ادبیات را از مجرای روایتِ فضازمان‌های گمشده با پیچیده‌ترین و بغرنج‌ترین مسائل اندیشه‌ی فلسفی پیوند می‌زدند. کافکا، کامو، سارتر، بکت وتنها با بدل کردن ادبیات به مکانی۱ برای دگردیسی‌های هستی‌شناختی توانستند مرزهای نوشتار ادبی را در فراروی از شکل صرفاً ادبی نویسش جا‌به‌جا کنند. اما ادبیات این پرسش‌ها را به صورت مفهوم‌ها و ایده‌هایی طرح نمی‌کند که مقوله‌های فلسفی را می‌سازند. ادبیات بیش از آن‌که «پرسوناژ‌های مفهومی»۲ را بیافریند، که سرشت‌نمای اندیشه‌ی فلسفی‌اند، ایده‌های احساسی، روایت‌های عاطفی، و سیاست‌های تأثری را پدید می‌آورد که میدانی از نیروها را ترسیم می‌کنند که در آن نقشه‌نگاری‌ای از انسان‌ها در محیط/میانه‌های۳ گوناگون وجود دارد. ادبیات به یک معنا مساحی یا نقشه‌کشی آن چیزی است که «بوم‌شناسی ایده‌ها»۴ نامیده می‌شود، نه روان‌شناسی توده‌ای که ابژه‌ی «جامعه‌شناسی بالینی» است، بلکه نشان دادن حرکت ایده‌ها میان بوم‌های انسانی و فراانسانی، و ترسیم موجود انسانی نه به‌مثابه قهرمان این عرصه‌ها، بلکه در مقام بدنی حامل احساس‌ها و ایده‌های متحرک: انسان به‌مثابه هستنده‌ی موقعیت‌ها و آفریننده‌ی فضاهای نوین آزادی. اگر سیاست جامعه‌ی کنترل مبتنی بر نگهداری سوژه‌ها در مکان‌های فیزیکی و ذهنی (جامعه به‌مثابه زندان سراسربین) و ممانعت از روانش آن‌ها بر اساس نظام‌های بازداری و بازپروری‌ای است که گرانش‌های وجودی را بر آن‌ها تحمیل می‌کند، ادبیات در مبارزه‌ی خود برای آفرینش «جهان‌های در راه» و «مردمِ نیامده» که زمین جدیدی را خارج از قلمروهای هویتی می‌سازند، راهبردهای احساسی متفاوتی را تدارک می‌بیند. «سیاست احساس»۵ که بعضی از فیلسوفان متأخر بر آن انگشت گذاشته‌اند صرفاً ارائه‌ی نوعی سیاست زیباحسیک۶ برای کشف لذت متنی نیست، یا آن‌گونه که ژاک رانسی‌یر، فیلسوف فرانسوی، مد نظر دارد: ساخت یک کمون زیبایی‌شناختی که بتواند مبارزان را حول امر زیبا گرد آورد. به نظر می‌رسد وظیفه یا دست کم یکی از وظایف ادبیات، اگر هنوز بتوان از چنین واژگانی بهره گرفت، نجات خودِ زیباحسیک یا یک زمین‌زیباحسیک۷ است، که باور به امر والا۸ را جایگزین باور به اخلاقِ آن‌جهانی می‌کند: «نه ایمان به جهان دیگر، بلکه باور به همین جهان»، باور به این که می‌توان جهان را تغییر داد. امر والا در تعریف دلوزی، نه به «امر استعلایی، بیماریِ به‌معنای‌دقیق‌کلمه غربی» (Deleuze et Guattari 1980: 28‌)، بلکه به محسوس کردن امر نامحسوس یا، برعکس، نامحسوس کردن امر محسوس اشاره دارد.

خانه‌ی گربه‌ها رمانی است که خود را با «سیاست امر زیبا»۹ درگیر کرده و در مسیر خویش، این سیاست را جایگزین «سیاست هویت»۱۰ می‌کند. یوسف که در ابتدای رمان به دلیل نزاع با شخصی به نام اُیزدِن که هویت جغرافیاییتاریخی کردستان را نفی کرده است، به‌جای رفتن به زندان به یک ماه کار در خانه‌ی گربه‌ها محکوم می‌شود، بی‌درنگ مفهوم «نظارت و تنبیهِ» اخلاقیسیاسی تحمیلی بر خود را در جامعه‌ی کنترل با حوزه‌ی زیباحسیک پیوند می‌زند: گربه‌ها در مقام نیروهای حیوانی که بلافاصله سازمان زیباحسیک درختی۱۱ و شجره‌گون جامعه‌ی غربی (گربه‌ها در قفسه‌ها) را دیدنی می‌کنند. اندش سونسون از اداره‌ی کل نظارت در رمان ایده‌ی نظام کنترلیِ کاربازپروری به جای زندان را در مقام اخلاق مدرن مجازات پیش می‌نهد: «من از طرف دادگاه فرستاده شده‌ام تا گزارشی درباره‌ی شما بنویسم برای اداره‌ی نظارت بر جرایم و آن‌ها هم گزارش را از آن‌جا به دادستان کل و سپس به دادگاه بفرستند. شما دو هفته‌ی دیگر دادگاهی دارید، به اتهام دعوا با شخصی به نام اُیزدِن در محل کارش و تهدید کردن او به مرگ. […] چیزی که من امروز از شما می‌خواهم، پاسخ دادن به پرسش‌هایی است که دارم، تا بر مبنای پاسخ‌هایتان چیزی درباره‌ی شخصیت شما بنویسم، بلکه تا جای ممکن تلاش شود مجازات شما در حدی که باید تاوان بدهید باشد، برای این‌که اگر مجازاتتان زندان بود، بتوانم به کار اجباری خارج از زندان تغییرش دهم.» ‌(هیوا قادر ۱۴۰۰: ۵۲).

کانت در نقد سوم خود، نقد قوه‌ی حکم۱۲، انشعابی تعیین‌کننده را در حوزه‌ی زیباحسیک پی می‌ریزد که مطابق آن، زیباحسیک به امر زیبا و امر والا تقسیم می‌شود. به عبارت دیگر، این‌که ما زیبایی را بر مبنای امر زیبا یا امر والا تعریف کنیم، سیاست احساس را در برخورد با زیبایی دگرگون می‌کند. به علاوه، تنش میان اخلاق و زیباحسیک یکی از بحث‌های محوری سنت ایده‌آلیسم آلمانی و رمانتیسیسم است، و حوزه‌ای است که در آن به بیان دلوز «کانتی رمانتیک» به ظهور می‌رسد. در رمان خانه‌ی گربه‌ها از یک سو اصطکاک میان اخلاق و زیباحسیک در راستای مجازات اخلاقی یوسف‌، رابطه‌ی آقای شریفی با همسر و گربه‌اش که هر دو «زیبا» نام دارند، و از سوی دیگر مبارزه‌ی یوسف برای دیدنی کردن امر والا از درون امر زیبا در جریان است. این گذار در بطن خود شبکه‌ای از روابط عاشقانه، عاطفی، استعماری، پسااستعماری و غیره را در حوزه‌ای میکروسکوپی از قدرت دیدنی می‌کند که فوکو آن را فیزیک خُرد قدرت می‌نامد. بی‌دلیل نیست که برای فیلسوفانی مانند دلوز، در تغایر با رانسی‌یر، «امر زیبا» نمی‌تواند به‌تنهایی در جهت فروپاشی روابط قدرت و «هم‌برآیندی‌های جدید اظهار جمعی»۱۳ کافی باشد، بلکه نیازمند امر والا است تا امر زیبا را در تفاوت‌یابی۱۴ خود در رابطه‌ی انتقادی و بالینی‌اش با حوزه‌ی مسلط نیروها دگرگون کند. رمان در بُعد سیاست فرمیِ‌اش، بر اساس اقتصادی قطعه‌نویسانه و تکه‌تکه، با نوعی زبان سرد و گاه تعمداً غیرشاعرانه به پیش می‌رود که فضای یخ‌زده‌ و خشک روابط بس‌گانه‌ی درون رمان را برگردان می‌کند: «سوز سردی وزیدن گرفته بود؛ از آن سوزهای برّانی که روی دریای یخ‌زده می‌وزد، همچون چاقویی که با افسان ساییده و تیز می‌شود و صورت را می‌بُرد» (هیوا قادر ۱۴۰۰: ۳۷).

یوسف در تغایر با نظام درختی روابط حاکم بر جامعه‌ی سوئدی، تلاش دارد شبکه‌ای ریزومی۱۵ از اتصال‌ها را با شاشتین، سرپرست خانه‌ی گربه‌ها، کارینا، کارمند آن خانه که یوسف در ابتدا به او علاقه‌مند است، گونیلا، مادر کارینا، که ما تا پایانِ داستان از هویت واقعی او در نزاعش با کارینا بی‌خبریم، دختر و همسر آقای شریفی و همه‌ی بازدیدکنندگان خانه‌ی گربه‌ها ایجاد کند. این تارگان۱۶ ریزومی، گربه‌ها را در مقام امر زیبا به امر والا متصل می‌کند. نجات «زیبا» در پایان داستان پس از سوختن خانه‌ی گربه‌ها، یعنی نجات گربه‌ای ایرانی، با فراروی استادانه‌ی نویسنده از نمادگرایی، نوعی «واژگونی روابط قدرت» را به همراه دارد؛ درون‌ماندگاریِ امر والا در شرق که همواره به ویژه در آثار عرفانی، خودِ اخلاق را بر اساس زیباحسیک بسط داده است، و استعلای سیاست و اخلاق در غرب که عموماً زیباحسیک را بر مبنای اخلاق تعریف کرده است. از این رو، به باور ما انقلاب اساسی کانت، نه در نقد اول، یعنی نقد عقل محض، یا نقد دوم، یعنی نقد عقل عملی، بلکه در نخستین تلاش‌های کانت برای گسترش زیباحسیک امر والا مستقل از حوزه‌ی اخلاق در نقد سوم‌، یعنی در نقد قوه‌ی حکم است: « نقد قوه‌ی حکمِ کانت اثری متعلق به دوران پیری است، اثری عنان‌گسیخته که اخلافش به گرد پایش نمی‌رسند: همه‌ی قوای ذهنی از مرزهایشان برمی‌گذرند، همان مرزهایی که کانت آن‌ها را با دقت بسیار در کتاب‌های دوران پختگی‌اش تثبیت کرده بود.» (Deleuze et Guattari 1991: 8).

خانه‌ی گربه‌ها‌، در نوسانی ظریف و تنشی پیوسته میان عدالت و زیباحسیک، نشان می‌دهد چگونه تنها ته‌مانده یا مازادی از «امر زیبا» («زیبا»، گربه‌ی نجات‌یافته در آتش‌سوزی خانه‌ی گربه‌ها) از خاکستر نبرد میان اخلاق و زیباحسیک برجای می‌ماند. این امر زیبای استحاله‌یافته به امر والا، نه به‌مثابه نوعی نوستالژی یا گذشته‌ی از‌دست‌رفته، بلکه به‌منزله‌ی گونه‌ای «زیبایی اقلیت»۱۷ یا اقلیت‌شدگیِ زیبایی۱۸ مبنای نجات آینده است. گذار زیبای نویسنده از سیاستِ هویت به امر والا یا ریزوم به‌عنوان «سیاست آینده»، نشان از آن دارد که حوزه‌ی هم‌برآیندی‌های آتی احساس‌ها، نه عقل نظری یا عقل عملی، بلکه قوه‌ی حکم زیباحسیک است. در این معناست که گتاری از ساخت ارزش‌های جدیدی در جامعه سخن می‌گوید که دیگر نه بر اساس منافع و سود سرمایه‌دارانه و شخصی، بلکه بر مبنای «گیتی‌های ارزشِ» یکسره متفاوتی مانند میل، زیبایی و احساس شکل یافته‌اند: «باید نوعی از ابزارهای ارزش‌سازی‌‌ را که بر پایه‌ی تولیدات وجودی‌ای قرار دارند که نمی‌توانند صرفاً متناسب با یک زمان کار انتزاعی، یا یک سود سرمایه‌دارانه‌ی مورد انتظار تعیین شوند اگر نه در تقابل، دست کم نعل‌به‌نعل یک ارزش‌سازی سرمایه‌دارانه قرار داد. بورس‌های جدید ارزش، تبادل نظرهای جدیدِ جمعی که بختی برای فردی‌ترین، تکین‌ترین و دگراندیشانه‌ترین اقدامات فراهم می‌آورند فراخوانده می‌شوند تا به ظهور رسند [ …] انگاره‌ی منفعتِ جمعی باید بر اقداماتی گسترش یابد، که در کوتاه‌مدت، به هیچ کس «سود»ی نمی‌رسانند، اما در درازمدت، حامل غنایی فرارونده برای کل بشریتند. این تمام آتیه‌ی پژوهش‌های بنیادین و آتیه‌ی هنر است که بدین ترتیب به پرسش گرفته می‌شود.» (گتاری ۱۳۹۹: ۱۱۴). با این حال، اگر مطابق دیدگاه پازولینی، سرمایه‌داری بر حوزه‌ی زیبایی نیز دست انداخته است، آن‌گاه زیباحسیک باید با حرکت از امر والا در معنایی غیرکانتی، زیباحسیک خُرد۱۹ را در راستای سیاست خُرد میل۲۰، برای واژگونی ارزش‌های غالب زیبا‌شناختی و ارائه‌ی پارادایم‌های جدید سیاسیزیباحسیک خُرد نیز به کار گیرد. حوزه‌ی زیباحسیک نه تنها باید به‌عنوان یک فراالگو یا نقشه‌نگاریِ تغییر در نظر گرفته شود، بلکه خود نیازمند انقلابی اساسی در مولفه‌های زیباحسیک است. دگرگونی «رژیم زیباحسیک» آن‌گونه که رانسی‌یر صورت‌بندی می‌کند، یعنی «بازتوزیع امر محسوس»۲۱، نمی‌تواند به شکلی اساسی حوزه‌ی مسلط «حس‌های مشترک»۲۲ را به پرسش بگیرد. در خانه‌ی گربه‌ها، نه تنها فراروی‌ای از بازتوزیعِ امر محسوس، یعنی «خانه‌ی گربه‌ی سیمبا»، رخ می‌دهد، بلکه هم‌برآیندی آینده‌ی خانه‌ی در‌آتش‌سوخته، باید حول اقلیت‌ترین نوع گربه‌ها، یعنی گربه‌های سیاه، که «زیبا» آن را به جریان انداخته، صورت ‌پذیرد. این بدین معناست که امر زیبا با ترادیسی۲۳ به امر والا در پایان داستان، اجتماعی از گربه‌ها و انسان‌ها را شکل می‌دهد که با گذر از بازتوزیع امر محسوس (رانسی‌یر)، امور نامحسوس (هم‌برآیندی‌های جدید انسانحیوان و واژگونی معیارهای زیباحسیک) را محسوس می‌کند و امر محسوس‌، خانه‌ی پیشین گربه‌ها، را که اکنون در آتش سوخته، با تمام روابط پایگانی آن، نامحسوس می‌سازد. امر زیبا، در این‌جا گربه‌ای که نامش «زیبا» است، نه محل یک «حس مشترک زیباشناختی» در معنای متداول و نه حوزه‌ی نوعی تخالف یا سیاستِ عدم توافق است، امر زیبا در رابطه‌ی نامتجانس خود با حوزه‌ی عمومیِ ادراک‌ها۲۴، نوعی درکِ۲۵ جدید از «سیاستِ عاطفه/تأثر»۲۶ را وارد می‌کند؛ درک این‌که چگونه حیوان می‌تواند محل تلاقی و تقاطع حس‌هایی باشد که یک چیدمان عاطفیِ سراپا متفاوت از مولفه‌های ناهمگون را در رابطه‌ی انتقادی و بالینی خود با حال‌ها۲۷ و باورهای عمومی ایجاد کند: قلمروزدایی از احساسِ عمومیِ منفی نسبت به گربه‌ی سیاه، که ممکن است یک زیباحسیک رادیکال را در مورد واژگونی ارزش‌های رنگ سیاه در دیگر حوزه‌ها به راه بیاندازد، و مبنای واسازی انواع دیگری از روابط دوگانی شود. بدین ترتیب شاید به این گزاره برسیم که برای نویسنده، پیش از هر گونه انقلاب سیاسی و هستی‌شناختی، نوعی انقلاب زیباحسیک وجود دارد، انقلابی که مولکول‌های احساسِ امر زیبا را از تصرف حوزه‌ی عمومی خارج کرده و آن را به دورترین نقطه از حس/شعور همگانی می‌برد. زیباحسیک خُرد، انقلاب مولکولی در بینش و دیدگاه را به سوی زیبایی‌های خوارشده می‌کشاند تا به انقلابی حسیک در فهم زیبایی منجر شود. «من حس می‌کنم که می‌شوم» به جای «من می‌اندیشم پس هستم»؛ در این معنا اگر عقل نظری و عقل عملی، قوه‌ی بودن و هستی‌اند، احساس، قوه‌ی شدن‌هاست؛ ما نه با خِردهایمان، بلکه با احساس‌هایمان می‌شویم و صیرورت می‌یابیم. از این رو شاید بتوان گفت ادبیات و به شکلی عام‌تر هنر، نوعی «نقشه‌نگاری احساس»۲۸ است. در خانه‌ی گربه‌ها هم این نقشه مطابق با دگردیسی‌های فضازمانی هر قطعه، که یک روز به طول می‌انجامد، ترسیم می‌شود. بدین جهت، فضای قطعه‌ای و گسسته‌ی رمان (ریاضیات گسسته‌ی احساس) که پیوستگی موقتی از قطعه‌های گسسته‌ی فضازمانیِ محکومیت است، مشابه «فضای ریمانیِ» فیلمی از روبر برسون، یک محکوم به مرگ گریخت (۱۹۵۶)، در نوعی رهایش و سیلان مولکولی از طریق امر زیبا به آزادی انتهایی می‌رسد. بنابراین، مفهوم زیباحسیکِ خُرد کاملاً در این قطعه‌های فضازمانی‌ای انضمامی می‌شود که سازنده‌ی رمانند و می‌توانیم آن‌ها را «بلوک‌های احساس»۲۹ بنامیم. گربه‌ی ایرانی‌ای که «زیبا» نام دارد، در رمان تجمع یا تراکمی است از انواع اقلیت‌ها: اقلیت حیوان، در مقام حیوان میان انسان‌ها، اقلیت زن در میان مردان، چرا که هم‌نام همسر آقای شریفی است و برای هدیه به او از خانه‌ی گربه‌ها خریداری شده است، اقلیت شرق در غرب، زیرا نقشه‌ی جغرافیایی ایران طرحی گربه‌سان دارد. در این مورد اخیر یعنی رابطه‌ی گربه و نقشه، جنبه‌ی ریزومیِ گربه نهفته است. دلوز و گتاری یکی از ویژگی‌های ریزوم را نقشه‌نگاری می‌دانند. ریزوم یک نقشه و نه یک عکس یا گرته‌برداری۳۰ است: گربهزیبا به منزله‌ی نقشه‌ای ریزومی میان عکسپندهای کارینا و سازمان یا چارچوب درختی خانه‌ی گربه‌ها که نوعی مقطع‌گیری یا چینه‌نگاری خُرد از روابط قدرت در نهادهای اجتماعی جوامع غربی است. یوسف به منزله‌ی «مولفه‌ای خارجی» با ورود خود، موجب پدیداری و بهنوردرآمدن رابطه‌های نیرو درون یک سامانه‌ی۳۱ اجتماعیفرهنگیکنترلی می‌شود. این پدیده‌ای است که رابطه‌های قدرت را روی چینه‌های۳۲ سازنده‌ی فرهنگ غربی دیدنی می‌کند. از سوی دیگر، و در سطح اظهار‌ها ما با زبان به‌مثابه‌ی دانشِ برآمده از قدرت رویاروییم، نظامی که در آن روابط از طریق فرمان‌های سلسله‌مراتبی و پایگانی، مطابق چینه‌بندی‌های قدرت اعمال می‌شوند؛ رابطه‌ی درختی اندش سونسونشاشتینکارینایوسف که در آن قدرت بر اساس نظام‌های نور/زبان یا دیدن و گفتن توزیع می‌شود و فیزیک خُرد، قدرت را مطابق چینه‌های قومیتی، ملی، نژادی، جنسیتی، طبقه‌ای، اجتماعی، نهادی، قانونی وتقسیم و پخش می‌کند، و آن چیزی را می‌سازد که قطعه‌بندی‌های سخت۳۳ جامعه‌ی مدرن نامیده می‌شود. اگر کافکا در داستان‌های خود نقب‌ها، و موشریزوم‌ها را ترسیم می‌کند، هیوا قادر گربهریزوم‌ها و قفسه‌ها را می‌آفریند، گربه‌ای که پیش از آن‌که روابط ریزومی‌اش را آغاز کند، درون خود یک ریزومبس‌گانگی است، نقشه‌ای برای خروج از روابط درختی و پایگانی. مسئله‌ی حیوان در ادبیات خُرد/اقلیت۳۴ در این‌جا بار دیگر خود را به شکلی خاص طرح می‌کند: رابطه‌های حیوان‌شدن۳۵ که در آن‌ها نیروهای حیوانی به انسان اجازه‌ی شدن‌های پساانسانی۳۶ را می‌دهند تا بُعدی فراانسانی را بر او گشوده کنند، اما همان‌طور که در داستان‌های کافکا و هدایت وجود دارد، شکست حیوانشدن‌ها می‌تواند روابط را نیمه‌تمام بگذارد، جایی که برای مثال رابطه‌ای ریزومی میان یوسف و کارینا از طریق گربه‌شدن آن‌ها تنها تا آستانه‌ای خاص پیش رفته و متوقف می‌شود: «درست است که حیوان‌شدن پیشاپیش راهی را به سوی خارج حفر می‌کرد، اما از این ناتوان بود که با تمام وجود به آن یورش برد. […] حیوان‌شدن به خود اجازه می‌داد دوباره گرفتار شده، بازقلمروسازی شده، و دیگربار مثلثی شود.» (Deleuze et Guattari 1975:108). بدین ترتیب، حیوان‌شدن نشان از آستانه‌ای مشخص در واژگونی روابط مسلط نیرو دارد و ممکن است نتواند تماماً به خارج این نظام درختی متصل شود. به همین دلیل نقشه‌ی عاطفی/تأثری یوسفکارینا در شکستن روابط استعماری شرقیغربی از طریق برساخت «یک بدن عاطفی مشترک» (نوعی «بدن بدون اندام») با حیوان‌شدنِ موقت احساس‌های آن‌ها، در میانه‌ی راه از حرکت بازمی‌ایستد: «دُم دراز کارینا هم، مثل ماری رقاص، به زیر سینه و چانه‌ام می‌خورد. بویی مست‌کننده، بویی که نمی‌توان توصیفش کرد و با هیچ بوی دیگر لحظه‌های زندگی مقایسه‌اش کرد، از بدن کارینا می‌آمد. با هر بار میو‌میو کردنش همه‌ی گربه‌ها پشت سرش میومیو می‌کردند[…] نفهمیدم چطور خواب مرا ربود؛ یا از حیرت و بهت‌زدگی خودم از حال رفتم یا طلسم شدم و از دنیا رفتم. وقتی به هوش آمدم، نه کارینا سر جای خودش بود نه گربه‌ها!» (هیوا قادر ۱۴۰۰: ۹۰۸۸). از این پس، راهبرد نویسنده ورود امر زیبا در ترکیب با حیوانشدن است، که اگرچه نمی‌تواند دیگربار ریزوم نامتعارف کارینایوسف را بازسازی کند، نهفتگی۳۷ براندازانه‌ی یک «هم‌برآیندی جمعی بیان» از گربه‌های سیاه را آزاد می‌کند تا امکان تولید احساس‌های جدید از طریق حیوانشدن‌های آتی را گشوده کند. با این حال، همواره باید به یاد داشت که اقتصاد خُرد لیبیدویی۳۸ در نیروگذاری۳۹ بر حوزه‌های اقلیت تنها زمانی به ظرفیت و توانش برتر خود می‌رسد که مداری را میان انواع اقلیت‌شدگی‌ها برقرار کند: اقلیت حیوان، اقلیت زن، اقلیت کودک، اقلیت شرق، اقلیت سیاه و… .

منابع

Deleuze, G et Guattari, F (1975). Kafka. Pour une littérature mineure, ‌Paris: Les Éditions de Minuit.

Deleuze, G et Guattari, F (1980). Mille Plateaux .Capitalisme et schizophrénie, ‌Paris: Les Éditions de Minuit.

Gilles Deleuze et Félix Guattari‌ (‌۱۹۹۱). Qu’est-ce que la philosophie?, Paris : Les Éditions de Minuit.

قادر، هیوا (۱۴۰۰). خانه‌ی گربه‌ها، ترجمه‌ی مریوان حلبچه‌ای، تهران: نشر ثالث، چاپ دوم.

گتاری، فلیکس (۱۳۹۹). اکوسوفیا (سه بوم‌شناسی)‌، ترجمه‌ی مهدی رفیع و حامد فولادوند، تهران: انتشارات بهجت و نشر شما.

۱۱-site

۲۲-دلوز و گتاری در آخرین اثر مشترک خود، فلسفه چیست؟، هر مفهوم را متشکل از مجموعه‌ای از «پرسوناژهای مفهومی» می‌دانند، هر فیلسوفی آفریننده‌ی پرسوناژهای مفهومی خاص خود است. برای مثال دکارت پرسوناژ مفهومیِ «کوگیتو» («من می‌اندیشم، پس هستم») را خلق می‌کند، نیچه، پرسوناژهای «زرتشت»، «بازگشت ابدی»، «خواست توان‌مندی» و غیره را می‌سازد و برگسون، پرسوناژ مفهومیِ «دیرند» (duration) را ابداع می‌کند.

۳۳-milieus

۴۴-گریگوری بِیتسِن،‌ روان‌پزشک و انسان‌شناس انگلیسیآمریکایی، در کتاب گام‌هایی به سوی یک بوم‌شناسی ذهن (۱۹۷۲)، مفهوم «بوم‌شناسی ایده‌ها» (ecology of ideas) را جایگزین روان‌شناسی افراد و گروه‌ها می‌کند.

۵۵- ایده‌ای که اریک الی‌یز، فیلسوف فرانسوی، با بسط مفهوم دلوزی «منطق احساس» و در انتقاد از محدوده‌های بسته‌ی مفهوم سیاست در آثار فیلسوفانی مانند اَلَن بدیو طرح می‌کند.

۶۶- در ترجمه‌ی واژه‌ی «aesthetics» معمولاً یکی از دو معادل «زیبایی‌شناسی» و «حس‌شناسی» انتخاب می‌شود، در حالی که این اصطلاح که الکساندر بومگارتن، فیلسوف آلمانی سده‌ی هجدهم واضع آن است، در اساس به نوعی «زیباشناسی از راه حس» اشاره دارد. ادیب سلطانی در ترجمه‌ی کتاب ایمانوئل کانت، سنجش خرد ناب، معادل «حسیک» را برای این واژه پیشنهاد می‌کند. با بهره‌گیری از این معادل و ترکیب آن با موارد پیشین معادل «زیباحسیک» شاید ترجمه‌ای دقیق‌تر برای این اصطلاح باشد. پسوند «ایک» (ic) برگرفته از زبان پهلوی است و می‌تواند در معنای اسم و معادل پسوند «شناسی» به کار رود. ما در متن از هر دو واژه‌ی «زیباحسیک» و «زیبایی‌شناسی» استفاده کرده‌ایم، چرا که سنت‌های فلسفی پساکانتی بر اساس گرایش به امر زیبا یا امر والا از هم متمایز می‌شوند. برای مثال فیلسوفانی مانند رانسی‌یر بر سیاست امر زیبا متمرکزاند، در حالی که از دید نویسندگانی مانند استیون زپکه، دلوز به سیاست امر والا در معنایی غیرکانتی گرایش دارد.

۷۷- “geoaesthetics؛ ژئواستتیک، در تناظری با مفهوم «ژئوپُلیتیک» (geopolitics).

۸۸-the sublime

۹۹-politics of the beautiful

۱۰۱۰-politics of identity

۱۱۱۱- arborescent

۱۲۱۲-critique of judgment

۱۳۱۳-new collective assemblages of enunciation

۱۴۱۴-differenciation

۱۵۱۵-«ریزوم» از مفاهیم فلسفی اندیشه‌ی دلوز و گتاری و مأخوذ از گیاه‌شناسی است و در تغایر با سازمان درختی اندیشه است، که مبتنی بر ریشه‌ها و ریشک‌هاست. برای دلوز و گتاری اندیشه‌ی کلاسیک غربی بر اساس نظام درختی توسعه یافته است و اندیشه‌ی مدرن نیز اگرچه تفکر مبتنی بر «ریشه‌ی اصلی» را کنار می‌گذارد، این بار ریشه‌های فرعی و ریشک‌ها را جایگزین ریشه‌ی اصلی می‌کند. ریزوم نامتمرکز، فاقد مرکز، شبکه‌ای و جهنده است و از الگوی سلسله‌مراتبی ارزش‌ها پیروی نمی‌کند. برای دلوز و گتاری شرق مکان بسط نوعی اندیشه‌ی ریزومی است. آن‌ها در کتاب هزار فلات می‌نویسند : «آیا شرق ، به ویژه اقیانوسیه، الگویی ریزومی را ارائه نمی‌کند که از هر جهت در تقابل با الگوی غربی درخت است؟» (Deleuze et Guattari 1980: 28).

۱۶۱۶-web

۱۷۱۷-minor beauty

۱۸۱۸- becoming-minoritarian of beauty

۱۹۱۹-microaesthetics

۲۰۲۰-micropolitics of desire

۲۱۲۱-redistribution of the sensible

۲۲۲۲-common sense

۲۳۲۳-transformation

۲۴۲۴-perceptions

۲۵۲۵-percept

۲۶۲۶-politics of affect

۲۷۲۷-affections

۲۸۲۸-cartography of sensation

۲۹۲۹-bloc of sensation

۳۰۳۰-tracing

۳۱۳۱-dispositif

۳۲۳۲-strata

۳۳۳۳-rigid segmentations

۳۴۳۴-minor literature

۳۵۳۵-becoming-animal

۳۶۳۶-posthuman

۳۷۳۷-virtuality

۳۸۳۸-libidinal microeconomy

۳۹۳۹-investment (cathexis)


برچسب ها : , , ,
دسته بندی : شماره ۳۴ , نقد
ارسال دیدگاه