آخرین مطالب

» سرمقاله » گلی ترقی، قصه‌نویس صمیمی و پرمخاطب

گلی ترقی، قصه‌نویس صمیمی و پرمخاطب

◄ اقبال معتضدی نویسنده‌ی این شماره ما، گلی ترقی در خانواده‌ای فرهنگی و مرفه در تهران به دنیا آمد، پدر او لطف‌اله ترقی، مدیر مجله«ترقی» و وکیل دعاوی و از مردان اندیشه و قلم بود. گلی از نوجوانی به آمریکا رفت و در رشته فلسفه تحصیل کرد پس از مدتی به ایران بازگشت و چند […]

گلی ترقی، قصه‌نویس صمیمی و پرمخاطب


◄ اقبال معتضدی

نویسنده‌ی این شماره ما، گلی ترقی در خانواده‌ای فرهنگی و مرفه در تهران به دنیا آمد، پدر او لطف‌اله ترقی، مدیر مجله«ترقی» و وکیل دعاوی و از مردان اندیشه و قلم بود. گلی از نوجوانی به آمریکا رفت و در رشته فلسفه تحصیل کرد پس از مدتی به ایران بازگشت و چند سالی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته شناخت اساطیر به تحصیل پرداخت و از سال ۱۳۸۵ به پاریس بازگشت و همراه دو فرزندش در آنجا مقیم شد.
گلی ترقی را همراه با سیمین دانشور، غزاله علیزاده، مهشید امیرشاهی و شهرنوش پارسی‌پور، از شکل‌دهندگان جریان داستان‌نویسی زنان ایران دانسته‌اند. او از نویسندگان شناخته شده دهه ۰۱۳۴ به‌شمار می‌آید که در سال ۴۴ اولین داستان و در سال ۸۴ اولین کتاب او (من هم چه‌گوارا هستم) منتشر شدند. او در آستانه ۲۸ سالگی است و در فرانسه زندگی می‌کند و تا به امروز بیش از ده رمان و مجموعه داستان او به چاپ رسیده و چندبار هم در جوایز ادبی ایران و اروپا، کاندید و از سوی هیأت داوران برنده جوایزی هم شده است. همچنین داریوش مهرجویی، کارگردان بنام و مطرح سینمای ایران در سال۱۳۶۷ براساس داستانی از او، فیلم«درخت گلابی» را ساخت.
گلی ترقی، نویسنده‌ای است قصه‌گو با حس وحالی نوستالژیک نسبت به ایران قدیم که در اغلب داستانهایش به دنبال هوّیت، خاطراتِ زادگاه و جاذبه‌های هوش‌ربا و دلتنگ کننده محیط خانه کودکی، شهر، محله و آدمهایش با همه عشق و آرزوها و ناکامی‌هایشان و گاه لحظه‌هایی خوش (هرچند کوتاه) را با نگاهی منحصر به فرد و قلمی روان به تصویر می‌کشد و تو [خواننده] را با غم و شادی‌های شخصیت‌های داستان پیوند می‌زند، داستانهای او پرکشش و پرخواننده‌اند. او بی‌هیچ اصرار تکلف‌آمیز با ظرافت‌های پنهان در فضای دراماتیک و دلنشین قصه‌هایش، خواننده را به مرکز ماجرا می‌کشاند و او این کار را بدون تکنیک بازی‌های مصنوعی و رایج مُدِ روز، با پختگی و مهارت تمام انجام می‌دهد.
گلی ترقی آگاهانه نمی‌خواهد و قرار نیست داستان و رمانش را به شعارها و مانیفست‌های سیاسی و به قول خودش ادا و اصول روشنفکری بدل کند. او نویسنده‌ای است شبیه زندگی خودش، مهاجری روایتگر که غم ‌غربت و مهاجرت را در لابه‌لای نوشته‌هایش می‌توانی حس کنی. قلمش و دلش در گرو ادبیات و داستانِ زندگی انسان‌هاست با رنج‌ها و عشق‌ها و آرزوهاشان.
در بخش پرونده ویژه این شماره، چندتن از منتقدان ادبی به تحلیل و بررسی آثار گلی‌ترقی پرداخته‌اند که در ادامه می‌خوانید.■


برچسب ها :
دسته بندی : سرمقاله , شماره ۲۹
ارسال دیدگاه