آخرین مطالب

» بایگانی (بر اساس شماره) » انطباق هویّت فردی بر جایگاه اجتماعی

انطباق هویّت فردی بر جایگاه اجتماعی

اقبال معتضدی: علی اشرف درویشیان، نویسنده‌ای برجسته، مردم‌دوست و متقابلاً محبوب مردم بود. راز این محبوبیّت چه بود؟ هرچند بی‌گمان شما «سبب» خواننده‌ی جدی ادبیات پیش از این را دریافته‌ای و در بخش‌های دیگر ویژه‌نامه‌ی این شماره برگ هنر، به قلمِ اهلِ نظر و نیز از زبان خود درویشیان به پاسخِ روشن و دقیق‌تری به […]

انطباق هویّت فردی بر جایگاه اجتماعی

اقبال معتضدی:

علی اشرف درویشیان، نویسنده‌ای برجسته، مردم‌دوست و متقابلاً محبوب مردم بود. راز این محبوبیّت چه بود؟ هرچند بی‌گمان شما «سبب» خواننده‌ی جدی ادبیات پیش از این را دریافته‌ای و در بخش‌های دیگر ویژه‌نامه‌ی این شماره برگ هنر، به قلمِ اهلِ نظر و نیز از زبان خود درویشیان به پاسخِ روشن و دقیق‌تری به این چرایی پی‌خواهی برد. درباره‌ی او به اشاره‌ای کوتاه می‌توان گفت: تاروپود وجود عاطفی و انسانی‌اش چنان به آرمان اجتماعی‌اش و آفرینشگری ادبی‌اش پیوند خورده بود که جدایی‌ناپذیر می‌نمود. هرکس با خواندن آثارش و یا دیدار این نویسنده، برخلاف حکایت فیل مولانا، از ظنِ خود یار او نمی‌شد. همه در مواجهه با درویشیان، تأثیر نیرومند شخصیت راستین و به وحدت رسیده‌اش را بطور یکسان در می‌یافتند. درویشیان نویسنده، فعال اجتماعی، مرد خانواده، همگی در یک فردیت واحد، همسو و شفاف‌اند.

کاراکتر درونی خود نویسنده و تصویر ذهنی جامعه نسبت به او بسیار نزدیک و شبیه به هم‌اند. به نظر من کم‌اند کسانی که تا بدین‌پایه در سویه‌های گوناگون پندار و کردارشان در هر دو موقعیت فردی و اجتماعی به وحدت و انسجامی این‌گونه مثال‌زدنی رسیده باشد. علی اشرف درویشیان از این منظر، نمونه‌ای درخشان و کم‌نظیر است.

و نویسنده‌ای بود که از اواسط دهه‌ی چهل تا روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۶ (که در آن روز دچار بیماری سخت ضایعه مغزی شد) بیش از چهار دهه بطور پیوسته داستانهای متعدد و رمان دو جلدی سالهای ابری را نوشت. همچنین چند مجموعه از افسانه‌ها و قصه‌های فرهنگ عامه حاصل پژوهش‌های اوست. کارنامه‌ی پربار نویسندگی و همچنین شرح مبارزات آزادی‌خواهانه و زندان پیش از سال ۱۳۵۷ و رنج‌ها و فراز و فرودهای زندگی او را در صفحات بعدی خواهید خواند.

در دوران جوانی، صمد بهرنگی نخستین الگوی زندگی ادبی و سیاسی او شد. او سالها آموزگار کودکان روستاهای اطراف کرمانشاه بود، او در خانواده‌ای کارگری تولد یافت و در بیشتر آثارش به موضوعات خانواده‌های فقیر و فرودست جامعه می‌پرداخت. او شریف بود و آبروی قلم و او خود در شخصیت شریف بود در «سالهای ابری»

سبک او رئالیسم و باور عمیق او ادبیات متعهد بود. نمونه‌های معروف این ژانر، نویسندگان روس نسل‌های پیش از وی شولوخُف، گورکی، فادایف و… بودند. و البته در لابه لای نوشته‌های درویشیان، یک طنز تلخ وجود داشت که مختص خود او بود بطوری که می‌توان به عنوان یکی از شگردهای ادبی‌اش از آن یاد کرد، که خواننده‌اش را می‌توانست در یک آن با چشم‌های اشکی بخنداند. او نسبت به قهرمانان مشروطه؛ ستارخان، یارمحمدخان کرمانشاهی و پس از آن ابوالقاسم لاهوتی و دیگر چهره‌های انقلابی، شیفتگی و احترام خاصی قائل بود.

او آگاهانه و عامدانه ساده می‌نوشت و دغدغه‌اش ارتباط با طیف وسیعی از مردم بود و همیشه بر آن تأکید داشت که داستان و رمان باید بیانگر دردها و نیازها و آرزوهای بخش وسیعی از مردم جامعه باشد و سالها قبل در مصاحبه‌ای هم گفته بود که داستان باید روان و قابل فهم و در عین حال جذاب باشد. بعضی‌ها هم آنقدر اسیر فرم و تکنیک می‌شوند که تو گویی قرار است معادله ریاضی طرح کنند! فرم هم اهمیت دارد نه به قیمت آنکه محتوا را نابود کند. دیگر آنکه من چندبار از نزدیک مشاهده کرده بودم کسانی در میان خوانندگان آثارش بودند که به رغم بینش و نگرشی متفاوت با وی، به صمیمیت و تأثیرگذاری عمیق عاطفی و نوشته‌های درویشیان اذعان داشتند. نگارنده این سطور است و از «از این ولایت» هم‌ولایتی نویسنده‌ی دوران نوجوانی مانند بسیاری از هم‌نسلانم آثار درویشیان عزیز و دوست داشتنی را خوانده بودم و با دردها و فضاها و نشانی‌های اغلب آثارش که در کرمانشاه می‌گذشت، بزرگ شده بودم. و در دامنه‌های بیستون و شقایق‌های زاگرس با او هم نفس بودم و همراه قهرمانان داستان‌هایش بارها بغضم گرفته بود و هم رنج و هم‌پیمانِ آنها شده بودم.

فقدان او برای جامعه ادبی ایران سنگین و ناگوار است. متأسفانه او ده سال پایانی عمرش را با بیماری سخت دست درگریبان بود.

او بزرگ بود. جایگاه او در ادبیات داستانی ایران والا و بی‌همتاست.

وکلام آخر آنکه نیکبختی درویشیان آن بود که در زمان حیاتش، دوستدارانش (که بسیار هم بودند و هستند) او را از صمیم قلب گرامی می‌داشتند. یادش مانا و پایا.

اقبال معتضدی


برچسب ها : ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , سرمقاله , شماره ۱۵
ارسال دیدگاه