آخرین مطالب

(مقدمه پرونده)

جیمز جویس

مسعود بُربُر جیمز جویس داستان‌نویس ایرلندی است که بسیاری معتقدند جایگاهی بی‌رقیب در تاثیرگذاری بر ادبیات مدرن داشته است. جویس در سال ۱۸۸۲ در دوبلین متولد شد. در فضایی مذهبی بزرگ شد، ادبیات ایتالیایی، آلمانی، فرانسوی و البته انگلیسی را مطالعه کرد، در سال ۱۹۰۴ در تبعیدی خودخواسته از وطن مهاجرت کرد و پس از […]

جیمز جویس

مسعود بُربُر

جیمز جویس داستان‌نویس ایرلندی است که بسیاری معتقدند جایگاهی بی‌رقیب در تاثیرگذاری بر ادبیات مدرن داشته است.

جویس در سال ۱۸۸۲ در دوبلین متولد شد. در فضایی مذهبی بزرگ شد، ادبیات ایتالیایی، آلمانی، فرانسوی و البته انگلیسی را مطالعه کرد، در سال ۱۹۰۴ در تبعیدی خودخواسته از وطن مهاجرت کرد و پس از زندگی در چند شهر اروپایی سرانجام به پاریس رفت. زمانی که جنگ جهانی دوم به فرانسه رسید، از پاریس به سوییس گریخت و سه هفته بعد در ۱۹۴۱ همان‌جا درگذشت.

جویس در آثارش به جای قهرمان‌ها به شخصیت‌ها و زندگی معمول می‌پرداخت، «جریان سیل ذهن» را به کار بست و بازی‌های زبانی را برای پیشبرد داستان به کار گرفت. به جای گره‌گشایی به آنچه تجلی یا آشکارگی epiphany می‌خواند در داستان تکیه کرد و شاید کم‌بینایی‌اش بود که منجر به توجه او به حس‌آمیزی و آهنگ کلمات، بلندخوانی داستان‌ها، واژه‌سازی و زبان‌آمیزی شد.

توجه به فرم، زاویه‌دید و کانونی‌سازی روایت، تغییر شیوه روایت، تلفیق صدای شخصیت و نویسنده، توجه به زمان ذهنی در مقابل زمان تقویمی، توجه به واقع‌نمایی و ادبیت توامان، توجه ویژه به جهان‌آفرینی، تلاش پیگیرانه برای دستیابی به زبان ذهن، بازی‌های زبانی متنوع، بینامتنی‌های بی‌شمار و چندلایه، دست‌مایه قرار دادن مسائل جوانی، بلوغ و …، توجه به اسطوره‌ها و هویت‌بخشی از جمله هویت ملی، مذهب، زبان و ملیت، و کاربست سبک غیرمستقیم آزاد بخشی از ویژگی‌های آثار او بودند که به عناصری مهم و گاه بنیادی در ادبیات مدرن بدل شدند.

 مجموعه‌ای از اشعارش (Chamber Music) در ۱۹۰۷، مجموعه داستان دوبلینی‌ها (Dubliners) در ۱۹۱۴، رمان چهره هنرمند در جوانی (A Portrait of the Artist as a Young Man) نمایشنامه تبعیدی‌ها (Exiles) در ۱۹۱۸، رمان اولیس (Ulysses) در ۱۹۲۲ و رمان بیداری فینگن‌ها (Finnegans Wake) در ۱۹۳۹ از او منتشر شده است.

آثار

دوبلینی‌ها از ۱۵ داستان تشکیل شده که از ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۷ نوشته و در ۱۹۱۴ منتشر شد. در داستان‌های این کتاب از روایت اول شخص، سوم شخص، دانای کل محدود، تک‌گویی درونی و جریان سیال ذهن بهره گرفته شد. شناخته‌شده‌ترین داستان‌های این مجموعه  «عربی»، «اِوِلین» و «مردگان» بودند. همه داستان‌های این مجموعه زبانی ساده و تصویرساز و واقع‌نما داشتند. جویس در این مجموعه به شدت به آفرینش جهان داستانی نظر داشت و در سراسر کتاب به مفهوم فلج عمومی در دوبلین پرداخت.در دوبلینی‌ها  تجربه‌گرایی‌های ادبی و رادیکال جویس در آثار بعدیش را کمتر می‌توان دید.

چهره هنرمند در جوانی رمانی است که در ۱۹۱۶ منتشر شد و شکل خودزندگی‌نامه‌دارد. ادبیت حاکم بر آثار بعدی جویس در این رمان بیش از دوبلینی‌ها دیده به چشم می‌خورد و روایت جویس در این رمان ذهن‌گراتر هم شده است. در‌واقع رمان، روایت سفر درونی شخصیتی است به نام استفان ددالوس که بعدها در اولیس نیز دیده می‌شود.

اولیس رمان سرشناس جویس است که در سال ۱۹۲۲ منتشر شد. جویس در ابتدا این کتاب را به صورت داستانی کوتاه منتشر کرد که بخشی از مجموعهٔ دوبلینی‌ها بود و آن را یک روز از عمر آقای بلوم در وین نام نهاده بود؛ ولی مدتی بعد با آمیختن یکی از شخصیت‌های کتاب سیمای مرد هنرمند در جوانی به نام استیون ددالوس با آقای بلوم کتاب اولیس را نوشت.  این رمان نخست فصل به فصل و در ۳ بخش و ۱۸ فصل منتشر شد اما فصل ۱۲ که صحنه‌ای بی‌پروا و خارج از عرف زمانه را در صحنه‌ای طولانی به نمایش می‌کشید انتشار این اثر را دچار مشکل کرد و درگیری همیشگی این کتاب با سانسور آغاز شد.

اولیس اگرچه در هم‌پیوندی با اودیسه نوشته شده اما روایت یک روز زندگی معمول است که در نقل آن از شیوه‌های بسیار گوناگون روایی–ادبی–زبانی بهره گرفته شده است و در سراسر متن بینامتنی بسیار گسترده‌ای جریان دارد. بازی‌های زبانی  و روایی پرشمار نیز خواندن این اثر را بسیار دشوار و البته لذت‌بخش کرده است. اولیس در صدر صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه مدرن قرار دارد.

اولیس به خاطر توصیف بی‌پروای روابط شخصیت‌های داستان با شکایات، احکام قضایی و در نهایت ممنوعیت مواجه شد. اولین نمونه از برخورد مراجع قضایی با اولیس، محاکمه مارگارت اندرسون و جین هیپ سردبیران مجله ادبی «لیتل رویو» در سال ۱۹۲۱ در شهر نیویورک بود. آن دو به خاطر چاپ بخشی از کتاب جیمز جویس که هنوز در دست تحریر بود، و به جرم نقض قانون «ممنوعیت نشر آثار قبیح» با مجازات یک سال زندان روبرو شدند که بعداً به جزای نقدی تغییر کرد.

بیداری فینگن‌ها رمانی است که در ۱۹۳۹ منتشر شد و جویس در آن به طور کامل از جهان واقعی رهایی یافت. در مقابل «یک روز» نقل شده در اولیس، این رمان روایت یک شب است. کلمه‌سازی‌های شگفت‌انگیز و زبان خاص اثر در کنار بازی‌های زبانی شگفتی که حتی از نام اثر آغاز می‌شود باعث شده بیداری فینگن‌ها تقریباً غیرقابل ترجمه باشد.

ترجمه‌ها به فارسی

آثار کم‌شمار جویس بارها توسط مترجمان مختلف به فارسی ترجمه شده است که با جستجوی ساده‌ای در منابع کتابخانه ملی ایران می‌توان به فهرست بلندبالایی از آن دست یافت اما برخی از این ترجمه‌ها، گاه به دلیل سرشناس بودن مترجم و گاه به دلیل حواشی ایجاد شده پیرامون اثر، شناخته‌شده‌تر هستند.

پرویز داریوش در سال ۱۳۴۶ ترجمه‌ای از دوبلینی‌ها منتشر کرده که انتشارات اساطیر در سال ۱۳۷۱ بار دیگر آن را روانه بازار کرد. با این حال دوبلینی‌ها بیشتر با ترجمه محمد علی صفریان که سال ۱۳۷۲ و توسط نشر نیلوفر به چاپ رسید شناخته می‌شود. کتابی که با مقالاتی در نقد دوبلینی‌ها با ترجمه صالح حسینی همراه شده است.

کتاب اول جویس که مجموعه اشعار اوست با عنوان «مجموعه‌ی کامل شعرها، موسیقی مجلسی، شعرهای صدناری و دیگر شعرها» با ترجمه فرید قدمی توسط نشر نیماژ در سال‫ ۱۳۹۶ منتشر شده است.

فرید قدمی نمایشنامه تبعیدی‌ها را نیز ترجمه کرده که انتشارات مانیا هنر در سال ۱۳۹۷ روانه بازار کرده است.

پرویز داریوش رمان چهره هنرمند در جوانی را نیز با عنوان «سیمای مرد هنرآفرین در جوانی» ترجمه کرده که انتشارات اساطیر در سال ۱۳۷۰ منتشر کرده است.

منوچهر بدیعی این رمان را با نام «چهره هنرمند در جوانی» ترجمه کرده که نشر نیلوفر در سال ۱۳۸۰ منتشر کرده است.

اولیس که پربحث‌ترین اثر جیمز جویس بوده، در ترجمه به فارسی نیز حواشی بسیاری داشته است. به علت تکنیک‌های ادبی خاص از جمله استفاده مکرر از جریان سیال ذهن یا تک‌گویی درونی و فرمِ پیچیده و بازیگوشی‌های مکرر زبانی، ترجمهٔ اولیس را امری دشوار و چه بسا غیرممکن دانسته‌اند. حتی بورخس که زمانی در جوانی صفحهٔ آخر اولیس را به اسپانیایی برگرداند، بعدها در مصاحبه‌ای از آن ابراز پشیمانی کرد. با این حال در ایران از سال‌های دور مخاطبان این اثر چشم به راه ترجمه منوچهر بدیعی که بیش از دو دهه روی ترجمه آن کار می‌کرده بوده‌اند اما به دلایلی که در همین پرونده و در گفتگوی منوچهر بدیعی با روزنامه شرق آمده، این اثر هیچ گاه منتشر نشده است و مخاطبان از آن محروم بوده‌اند.

فرید قدمی در سال ۱۳۹۸ ترجمه‌اش از سه فصل اول اولیس را با همین نام و توسط نشر مانیا هنر روانه بازار کرد. اکرم پدرام‌نیا نیز با فاصله کمی این رمان را با نام «یولسیز» و توسط نشر نوگام منتشر کرد.

علاوه بر این‌ها از میان چندین کتاب منتشر شده درباره جویس و آثارش دست کم باید از کتاب «اولیس جویس (عصاره داستانی)» نوشته‌ی هری بلامایزر، ماتیو هاجارت و دان گیفورد با ترجمه‌ی منوچهر بدیعی (نشر نیلوفر) و همچنین زندگی جیمز جویس نوشته‌ی نادر شیخ‌زادگان (نشر مرکز) یاد کرد.

سه مترجم برای یک اثر

یکی از اتفاقات مهم ادبی امسال، انتشار دو ترجمۀ همزمان از رمان معروف «اولیس» بود. این اثر جیمز جویس که در اغلب نظرسنجی‌ها و نقدهای ادبی، جزو شاهکارها طبقه‌بندی می‌شود تا به حال به فارسی برگردانده نشده بود. پیش از این علیرغم تلاش‌های جسته و گریخته فقط یک خلاصۀ مفصل (با عنوان «اولیس: عصارۀ داستانی») توسط منوچهر بدیعی چاپ شده بود تا این‌که امسال فرید قدمی، مترجمی که قبلاً مجموعه شعرهای جویس و نمایشنامه «تبعیدی‌ها»ی جویس را ترجمه و منتشر کرده بود، اولین جلد ترجمه‌اش از «اولیس» را (۳ فصل از ۱۸ فصل داستان، نشر مانیا هنر) بیرون داد. خانم اکرم پدرام‌نیا هم که قبلاً ترجمه‌اش از «لولیتا» شاهکار نابوکف به ایران راه یافته بود، ترجمۀ دیگری از «اولیس» (۶ فصل از ۱۸ فصل، نشر نوگام، لندن) منتشر کرد که با تأکید بر اینکه حتی یک کلمه از آن سانسور نشده مورد توجه و اقبال مخاطبان ایرانی قرار گرفته که می‌دانستند کلمه به کلمه این شاهکار جویس اهمیتی انکارناپذیر دارد.

فرید قدمی در مصاحبه‌ای با روزنامه هفت صبح گفت که از ترجمه‌اش در حدود ۲۰۰ صفحه از متن کتاب فقط ۶۷ کلمه ممیزی خورده، چون شرایط نشر امروز با دهه هفتاد متفاوت است و باقی متن رمان را تا بهار ۹۹ می‌رساند. قدمی تأکید کرد که بحث سانسور این رمان، مسأله اصلی نیست؛ مسأله اصلی توانایی مترجم در ترجمه آن است.

قدمی تصریح کرده بود: «در پاسخ به این‌که می‌گویند اگر یک کلمه از رمان اولیس بیرون بیاید، دیگر این رمان قابل فهم نیست، من فقط یک مثال برایتان می‌زنم. این رمان اولین بار که در سال ۱۹۴۲ در پاریس چاپ شد، بیش از دوهزار غلط تایپی داشت. یکی از این غلط‌ها همچنان تا دهه ۱۹۶۰ هم در کتاب بود؛ آن هم یک غلط مهم. جویس نوشته بود Nother اما در تمام نسخه‌ها آمده بود Mother؛ یعنی تا این حد غلط مهمی بود. باید کل نسخه‌های قبل از آن را بریزیم دور و هیچ کس هم تا آن زمان نفهمیده جویس چه گفته؟!»

قدمی در این مصاحبه یک خاطرۀ بامزه هم نقل کرد و آن هم اینکه وقتی او کار ترجمه را شروع کرده بود روی اینستاگرامش فراخوانی خطاب به ناشران داد که هر ناشری مایل به نشر این ترجمه است پیش‌پرداختی به او بدهد تا بعداً از حق‌الترجمه کم کند، اما هیچ ناشری حاضر به سرمایه‌گذاری نشده بود، جز ناشری که جیمز جویس را با جوجو مویز اشتباه گرفته و خواهان چاپ ترجمه جدیدی از جوجو مویز بود!

خانم اکرم پدرام‌نیا، دیگر مترجم «اولیس» که مقاله‌ای اختصاصی از او درباره جویس در پرونده برگ هنر آمده است با روزنامه همشهری مصاحبه کرد و دقیقاً برعکس قدمی، گفت که در این رمان تک تک کلمات ارزشمند است و بحث همان ماجرای غلط تایپی را پیش کشید و گفت ویراستارها چندین بار متن یک تلگراف در رمان را که جویس نوشته «nother مرد، بیا خانه، پدر» به mother تصحیح کردند و هر بار جویس خط زد و همان nother را نوشت و همین نشان می‌دهد حذف یا تغییر هر یک کلمه می‌تواند به فهم اثر لطمه بزند.

این بحثها به میان خوانندگان هم سرایت کرد و برخی در صفحات مجازی، مخاطبان را به نخواندن ترجمۀ قدمی به دلیل سانسور دعوت کردند. اما بعد از انتشار رایگان نسخه الکترونیکی ترجمۀ اکرم پدرام‌نیا توسط نشر نوگام برای ایرانیان که مورد استقبال بسیار بالای مخاطبان قرار گرفت، فرید قدمی هم نقد بسیار تندی بر این ترجمه نوشت و چند نمونه از اشکالات این ترجمه را متذکر شد که همچنان در خبرگزاری مهر برای آگاهی و سنجش در دسترس خوانندگان هست.

منوچهر بدیعی هم در مصاحبه‌ای که یکی از دو عکس صفحۀ اول روزنامه شرق را در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۹۸ به خود اختصاص داد از ناگفته‌های بیست و هفت ساله‌اش از رمان اولیس سخن گفت. طبق روایت بدیعی در این مصاحبه، او از فروردین ۶۸ ترجمه اولیس را شروع می‌کند. در زمستان ۷۱ ترجمۀ او در ۶۲۵ صفحه (نشر نیلوفر) به ارشاد می‌رود. نادر طالب‌زاده رییس وقت ادارۀ کتاب، رمان را با نظرات بررس برمی‌گرداند. بدیعی در ۱۸ خرداد ۷۲ نامه‌ای ۱۱صفحه‌ای به او می‌نویسد و بعضی از حذفیات را قبول می‌کند و بعضی را توضیح می‌دهد، اما با آمدن میرسلیم به ارشاد ماجرا مسکوت می‌ماند. در آذر ۷۷ مهاجرانی، وزیر جدید، با بدیعی تماس می‌گیرد و پیشنهاد چاپ اولیس را به شکل گذاشتن موارد غیرقابل چاپ به انگلیسی می‌دهد و خود بدیعی پیشنهاد می‌کند که آن موارد ایتالیایی باشد. اما خبری که تهران تایمز در شماره ۱۴ ژانویه ۱۹۹۹ (۲۴ دی ۷۷) علیه انتشار «یک کتاب مستهجن» یعنی اولیس منتشر می‌کند، مانع از چاپ اثر و منصرف شدن بدیعی می‌شود.

 متن کامل این مصاحبه نیز جهت اطلاع خوانندگان در بخش پایان پرونده حاضر آمده است. بدیعی در این گفتگو درباره ترجمه‌های تازه از اولیس می‌گوید: به طور کلی معتقدم هر نوع قضاوت و داوری باید بی‌طرف باشد و در مورد «اولیس» من اصلا و ابدا بی‌طرف نیستم، بلکه یک طرف قضیه هستم. به این مناسبت نمی‌توانم نظر خودم را اظهار کنم و بدانید هر نظری که بدهم شبهه‌ای پیش می‌آید. آدمی که بی طرف نیست اگر نظر بدهد اثر بسیار بدتری دارد تا اینکه سکوت کند. بنابراین من مطلقاً درباره ترجمه‌های دیگران حرفی نمی‌زنم و نخواهم زد.

پیش‌بینی‌اش اصلاً سخت نیست که بحث و گفتگو بر سر این دو ترجمه از «اولیس» حالا حالاها ادامه خواهد داشت و قطعاً نباید از یاد برد که استاد منوچهر بدیعی نیز از سال‌ها پیش این اثر سترگ جویس را ترجمه کرده اما به دست انتشار نسپرده و شاید زمانی که شرایط انتشار این اثر هم در کنار انتشار باقی مجلدات اولیس جویس توسط فرید قدمی و اکرم پدرام‌نیا فراهم شود بهتر بتوان سه ترجمه را در کنار هم گذاشت و به داوری نشست.


برچسب ها : , ,
دسته بندی : بایگانی (بر اساس شماره) , پرونده , دسته‌بندی نشده , شماره ۲۴ , ویژه
ارسال دیدگاه