آخرین مطالب

» سرمقاله » اسماعیل فصیح، نویسنده پرکار و بی‌حاشیه

اسماعیل فصیح، نویسنده پرکار و بی‌حاشیه

اقبال معتضدی (همه مطالب این نویسنده) اسماعیل فصیح نخستین رمانش «شراب خام» را در سال ۱۳۴۷ نوشت، درست در سن ۳۴ سالگی. او زندگی پرفراز و نشیبی داشت و به رغم سختی‌ها و حوادث ناگوار و موانع پرشماری که برایش پیش آمد، تا پایان زندگی (۱۳۸۸) از نوشتن باز نایستاد. او فارغ از کلیشه‌های انتقادی، […]

اسماعیل فصیح، نویسنده پرکار و بی‌حاشیه

اقبال معتضدی

(همه مطالب این نویسنده)

اسماعیل فصیح نخستین رمانش «شراب خام» را در سال ۱۳۴۷ نوشت، درست در سن ۳۴ سالگی. او زندگی پرفراز و نشیبی داشت و به رغم سختی‌ها و حوادث ناگوار و موانع پرشماری که برایش پیش آمد، تا پایان زندگی (۱۳۸۸) از نوشتن باز نایستاد. او فارغ از کلیشه‌های انتقادی، بی‌اعتنا به مُدزدگی، مقبولیت‌های روز، شعارهای سیاسی و سبک‌ها و تکنیک‌بازی‌های روشنفکرپسندانه، به‌طور پی‌گیر، با عشق و اشتیاق می‌نوشت و نزدیک به سه دهه شصت و هفتاد و هشتاد از نویسندگان مطرح ایران و آثارش از پرفروش‌ترین‌ها بود و به قول محمد راغب آثار او عامه‌پسندِ نخبه‌گرا بود، نویسنده‌ای سخت پرکار که شگردها و جاذبه‌های نوشتاری‌اش، از او نویسنده‌ای دارای امضاء و هویّت منحصر به فرد ساخت.

از او بیش از ۲۰ عنوان رمان، چندین ترجمه، نقد و مقاله منتشر شد. اغلب رمان‌های او با تیراژهای بالا و تجدید چاپ‌های متعدد که گاه به ۲۳ نوبت چاپ هم رسیدند، با اقبال عمومی روبرو می‌شد و او تا آخرین سالهای زندگی‌اش می‌نوشت و از دغدغه‌های جدی و عمیقش نسبت به ادبیات لحظه‌ای غافل نبود. در این ویژه‌نامه‌ی برگ هنر که به اسماعیل فصیح اختصاص یافته، پنج نویسنده و منتقد توانمند به نقد و تحلیل آثار و کارنامه‌ی ادبی او پرداخته‌اند که در بخش ویژه‌نامه خواهید خواند.

امید که مقالات و نظرگاه‌های گرد‌آمده در این شماره بتواند لایه‌های کم‌شناخته و یا ناشناخته‌ای از این نویسنده خوب و ارزشمند را به شما خوبان و کنجکاوان ادبیات بشناساند و در راه روشنگری، تأویل و تفسیر آثار ادبی و شناخت هرچه بیشتر نویسندگان و آثارشان اندکی از عهده این کار سترگ برآمده باشد.

با تأسف و اندوه فراوان، در آخرین لحظات که فایل نهایی مجله، آماده فرستادن به چاپخانه می‌شد، خبر ناگوار مرگ ناگهانی دوست عزیز و گرانقدرم مسعود مهرابی فضای غم‌زده‌ی کشور را غمناک‌تر کرد. این روزها خبرهای بد بسیار شده و چون آواری اهریمنی بر سرمان می‌ریزد؛ کرونا، بیماری، خفگی، تصادف، سرطان، زلزله، بیکاری، سکته، قتل، جنایت، سیل، آتش‌سوزی و… مرگ و مرگ. با اینهمه در ناباوری و شوک از مرگ زودهنگام مسعود مهرابی عزیز، تلفنی با پسرش پویا صحبت کردم. او با صدایی بغض‌آلود گفت: بله، متأسفانه حقیقت دارد، پدر در ساعت ۴ صبح امروز (۱۰ شهریور) به علت ایست قلبی درگذشت.

مسعود مهرابی چهره شناخته شده و پرسابقه جامعه مطبوعاتی (به ویژه نشریات سینمایی کشور) بود که کارنامه گرانسنگ و درخشان او در زمینه روزنامه‌نگاری و تجربه مدیریت و سردبیری نزدیک به پنجاه ساله‌اش در این زمینه، گواه این حقیقت است. او کار هنری‌اش را از اوایل دهه ۵۰ خورشیدی با انتشار کاریکاتورهایش با موضوع «نردبان‌های بدون بام» و نگاهی نو در طراحی «آدمهایی با سر و اندامهایی هاشور خورده» در روزنامه آیندگان آغاز کرد.

او دانش‌آموخته رشته سینما بود و در سال ۱۳۶۲ تجربیات هنری روزنامه‌نگاری و دانش سینمایی‌اش را به هم پیوند زد و مجله «فیلم» را تأسیس و منتشرکرد. این ماهنامه حرفه‌ای و پرمحتوا از همان آغاز و شماره نخست، مخاطبان پرشمار و شیفتگان سینما را در سراسر کشور به خود جذب کرد. او مدیر مسئول این مجله موفق و پرتیراژ بود و طی ۳۷ سال، تا شهریور ۹۹ بدون وقفه ۵۷۴ شماره ماهنامه فیلم را منتشر کرد. البته نقش و جایگاه دوستان و همکاران ارجمند و یاران همیشه همراه او به ویژه آقایان هوشنگ گلمکانی (سردبیر) و عباس یاری و دیگر اعضای تحریریه مجله فیلم، مثال‌زدنی و ستودنی است.

مسعود مهرابی همچنین چند عنوان کتاب در زمینه سینما تألیف کرد، که کتاب ارزشمند «تاریخ سینمای ایران» از آن جمله است. نام شریف و آثار هنری و فرهنگی او در خاطره جمعی ایران، تا همیشه زیبا و ماندگار خواهد بود.

فقدان این هنرمند و مؤلف تأثیرگذار را به خانواده محترم او و جامعه بزرگ فرهنگی ایران، صمیمانه تسلیت می‌گوییم.

یادش گرامی، نامش جاودان

اقبال معتضدی

و همکاران نشریه برگ هنر


برچسب ها : , ,
دسته بندی : سرمقاله , شماره ۲۶
ارسال دیدگاه