آخرین مطالب

» شماره ۳۸ » خانۀ حصیری

خانۀ حصیری

نام کتاب: خانۀ حصیری نویسنده: سائو ونشوان مترجم: ابراهیم عامل محرابی ناشر: نشر ویدا چاپ اول: ۱۴۰۰ تعداد صفحه: ۲۹۸ قیمت: ۶۵ هزار تومان بر اساس گزارشی در سال ۲۰۱۴ از انجمن بین‌المللی انتشارات، چین بزرگترین ناشر کتاب، مجلات و روزنامه‌ها در جهان از نظر حجم است و تنها در حوزه‌ی نشر کتاب، در سال […]

خانۀ حصیری

نام کتاب: خانۀ حصیری

نویسنده: سائو ونشوان

مترجم: ابراهیم عامل محرابی

ناشر: نشر ویدا

چاپ اول: ۱۴۰۰

تعداد صفحه: ۲۹۸

قیمت: ۶۵ هزار تومان

بر اساس گزارشی در سال ۲۰۱۴ از انجمن بین‌المللی انتشارات، چین بزرگترین ناشر کتاب، مجلات و روزنامه‌ها در جهان از نظر حجم است و تنها در حوزه‌ی نشر کتاب، در سال ۱۳۸۴ حدود ۱۲۸ هزار و هشتصد عنوان کتاب جدید در چین منتشر شده است. بیش از ۶۰۰ مجله ادبی در سراسر چین وجود دارد. گائو شینگجیان اولین نویسنده‌ی چینی است که در سال ۲۰۰۰ جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کرد. پس از آن در سال ۲۰۱۲ مو یان توانست برای دومین بار به جایزه‌ی نوبل ادبیات دست یابد. در سال ۲۰۱۵ سائو ونشوان جایزه‌ی هانس کریستین اندرسن را به عنوان اولین نویسنده‌ی چینی دریافت کرد.

سائو ونشوان (Cao Wenxuan) متولد ژانویه‌ی ۱۹۵۴، یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان در چین است. او در سال ۱۹۷۴ وارد بخش زبان و ادبیات چینی دانشگاه پکن شد و در سال ۱۹۸۳ اولین رمان خود را منتشر کرد. او که بیشتر به‌خاطر آثارش در زمینه‌ی ادبیات کودکان شناخته می‌شود، نایب‌رئیس انجمن نویسندگان پکن و مدرس دکترا در دانشگاه است.

سائو در جایی گفته است: «دوران کودکی من پر از بدبختی‌ها و خاطرات گرسنگی بود، بنابراین امیدوارم بتوانم به خوانندگان جوان درک درستی از نحوه‌ی برخورد با بدبختی‌ها ارائه دهم. سختی‌های زیادی که کشور از سر گذرانده است، قدرت و ثروت آن است. نویسندگان باهوش باید بدانند چگونه از منابع استفاده کنند

بر اساس گزارشی در سال ۲۰۲۱ سائو ونشوان سهم بازاری معادل ۱٫۰۵ درصد از کل کتاب‌های کودک در بازار چین را داشته است. در سال ۲۰۰۵ دولت چین برنامه‌ای برای حمایت مالی از ترجمه‌ی آثار چینی آغاز کرد که در حال حاضر منجر به ترجمه‌ی بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب از چینی به زبان‌های دیگر شده است.

رمان خانه حصیری در یک کلام، یک رمان روستایی مناسب برای رده‌ی سنی نوجوان است. شرح وقایع و شخصیت‌هایی در روستای یومادی و دبستان معروف آن، که همگی با محوریت پسربچه‌ای خاص به نام سانگ‌سانگ روایت می‌شوند. آدم‌هایی ساده، کم‌توقع و زحمتکش که تمام تلاششان به نوعی در زندگی جمعی تعریف می‌شود. روح اتحاد و همدلی ملی به‌شدت در کتاب مورد توجه قرار گرفته است. همچنین به مسئله‌ی آموزش برای همه‌ی کودکان حتی نقاط دورافتاده‌ی کشور، به خوبی پرداخته شده است.

سانگ‌سانگ قهرمان قصه، پسربچه‌ی چهارده‌ساله‌ی باهوش، پر شر و شور و عاشق کبوترهاست. او که پدرش مدیر دبستان یومادی است، به‌واسطه‌ی شغل پدر به آن دهکده نقل مکان کرده است. در طول رمان همزمان با رشد و تجربه‌ی سانگ‌سانگ از محل زندگی، آشنایی با آدم‌های جدید، مواجهه با مفهوم عشق، تنهایی و زیبایی، خواننده درک تازه‌ای از زندگی مردم چین در سال ۱۹۶۲ پیدا می‌کند. دورانی که به لحاظ سیاسی به زمانی همراه با تحول در تفکر و منش زندگی چینی‌ها تعلق دارد.

نویسنده با بیانی شیرین و ساده، زلالی دنیای بچه‌ها را به تصویر می‌کشد. تابستان‌های گرم و آب‌تنی‌های سر ظهر، زمستان‌های سخت و برفی که در کمتر از نیم‌ساعت تمام روستاییان را زمین‌گیر می‌کند، مسافت‌های طولانی که بچه‌ها برای رسیدن به مدرسه طی می‌کنند و همراهی با جزئیاتی از زندگی مردم که گویی برای مدتی خواننده را عضوی از یکی از خانه‌های حصیری می‌کند.

خانه حصیری با ترجمه‌ی انگلیسی (Straw house) به خانه‌هایی اشاره دارد که محل زندگی مردم یومادی است. خانه‌هایی ساخته شده از برگ‌های بلند و باریک گیاه ساحلی زلف شیطان، که به‌خودی‌خود نشانگر زندگی ساده و خالی از تکلف مردم آن نواحی است.

شخصیت‌های کتاب آشنا و واقعی هستند. دیالوگ‌ها به‌اندازه و با کیفیت مناسب نوشته شده‌اند و هر فصل آن قصه‌ی زندگی یکی از شخصیت‌های روستاست.

کتاب با داشتن حق کپی‌رایت از ناشر چینی برای اولین بار در ایران ترجمه شده است، با دستنوشته‌ای از نویسنده برای مخاطب ایرانی. ونشوان در جایی از مقدمه نوشته است: «روح و کلام من از آب مایه می‌گیرد. می‌توانم بگویم خانه‌ی حصیری داستانی درباره‌ی آب است

در زیر بخشی از رمان خانه‌ی حصیری را می‌خوانیم:

«سانگ‌سانگ دست از آن کار برداشت. اما نمی‌دانست چه کند. دوباره به طاقچه‌ی پنجره تکیه داد و بیرون را نگاه کرد. دیروقت بود، هوا تاریک شده بود و حالا دیگر خانه‌های حصیری پیدا نبودند. سانگ‌سانگ هنوز هم با توجه به صدای فروریختن آب از ناودان‌ها می‌توانست مکان دو خانه‌ی حصیری را که از همه نزدیک‌تر بودند، حدس بزند. علاوه‌بر صدای باران شدید، سانگ‌سانگ می‌توانست صدای لیولیو و ژی‌یوئه را هم بشنود که با هم صحبت می‌کردند و هرازگاهی هم می‌خندیدند

سمانه خادمی


برچسب ها : , , , ,
دسته بندی : شماره ۳۸ , معرفی کتاب
این‌ها را هم بخوانید:
خنده‌های هراس و تنهایی
جاری چون رود
ریمل
به حق چیزهای ندیده
ارسال دیدگاه